خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p⁷
٫کوک٫
–:یعنی چی انبارو خالی کردن.چرا تن لشتونو به کار نمیندازید
–:مرتیکه ک§§§کش خودم میدونم باهات چیکار کنم
–:الو همین الان برام ی بلیط برای جمعه جور کن
٫ا/ت٫
+:واییی مردما چقدر راهش طولانیه
تاکسی گرفتم و به سمت هتل رفتم و کلید رو گرفتم و ولو شدم رو تختم و به اتفاقاتی که برام افتاده فکر میکردم...که خیسی رو روی صورتم حس کردم اشکام بود:)
نمیدونم چرا خدا اینجوریه به یکی ی زندگی میده که حتی نمیتونی فکرشو کنی و به یکی هم میگه زنده موندنتم زوریه این دیگه چه قانونیه ! هه!از دست خدام شاکیم؛چه مسخره........
یک هفته بعد
٫ا/ت٫
توی این ی هفته هیچ اتفاقی نیفتاد و همیجوی توی هتل بودم حالم این روزا خیلی تخ..می بود و تصمیم گرفتم امشبو برم باری که تازگیا توی توکیو سرو صدا به پا کرده بود دوستم رفته بود !میگفت همه هر..زن و بدرد نخوره اما من گوش ندادم و میخوام..
برم ی شبه دیگه میخواد چی بشه مگه........
ادامه دارد
شرط:
لایک:۱۰
کامنت:۷
ایندفعه دیگه شرط گذاشتم😁
شرطارو برسونید زود میزارماا
p⁷
٫کوک٫
–:یعنی چی انبارو خالی کردن.چرا تن لشتونو به کار نمیندازید
–:مرتیکه ک§§§کش خودم میدونم باهات چیکار کنم
–:الو همین الان برام ی بلیط برای جمعه جور کن
٫ا/ت٫
+:واییی مردما چقدر راهش طولانیه
تاکسی گرفتم و به سمت هتل رفتم و کلید رو گرفتم و ولو شدم رو تختم و به اتفاقاتی که برام افتاده فکر میکردم...که خیسی رو روی صورتم حس کردم اشکام بود:)
نمیدونم چرا خدا اینجوریه به یکی ی زندگی میده که حتی نمیتونی فکرشو کنی و به یکی هم میگه زنده موندنتم زوریه این دیگه چه قانونیه ! هه!از دست خدام شاکیم؛چه مسخره........
یک هفته بعد
٫ا/ت٫
توی این ی هفته هیچ اتفاقی نیفتاد و همیجوی توی هتل بودم حالم این روزا خیلی تخ..می بود و تصمیم گرفتم امشبو برم باری که تازگیا توی توکیو سرو صدا به پا کرده بود دوستم رفته بود !میگفت همه هر..زن و بدرد نخوره اما من گوش ندادم و میخوام..
برم ی شبه دیگه میخواد چی بشه مگه........
ادامه دارد
شرط:
لایک:۱۰
کامنت:۷
ایندفعه دیگه شرط گذاشتم😁
شرطارو برسونید زود میزارماا
۳.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.