قدرت عشق ♡ Part 4
رانگ ـ مچم رو گرفتی راستش من داشتم تعقیبت می کردم
هانا ـ اینو که خودم هم می دونستم
جوابم رو بده چرا داشتی تعقیبم می کردی
رانگ ـ یعنی تو بهم حسی نداری؟
هانا ـ چیچرا باید داشته باشم
رانگ ـ خودت رو به اون راه نزن هر دختری منو دوست داره
هانا ـ خوب من جزء اون دخترا نیستم
رانگ ـ از نگاهت می شه خوند که عاشقمی
هانا ـ تو رو خدا دست از سرم بردار دوست هم داشته باشم خانواده هامون به هم نمی خوره
رانگ ـ عشق که این حرفا حالیش نیست
هانا ـ ولم کن فقط بگو چی از جونم می خوای
رانگ ـ وی خوام طعم لبات را تست کنم (خودم هم نمی دونم چی گفتم)
هانا ـ برو اونور ک..
که با اومدن لبای رانگ رو لباش حرفش قطع شد
از زبان هانا
راستش رو بخوام بگم یه حسای بهش
دارم نمی دونم چرا وقتی که می بینمش
دلم چرا اینقدر تند میزنه
پس باهاش همکاری کردم ولی نمی
دونم چرا یه چیزی بهم می گه که این
عشق پایان خوبی نداره
رانگ ـ چیه تو هم از من خوشت میاد
که یه دفعه رعد و برق زد
هانا ـ بهتره بریم یه جایی که الا بارون میاد و دوتا موش اب کشیده می شیم
شرطا
دوازده تا لایک
بیست و چهارتا کامنت
هانا ـ اینو که خودم هم می دونستم
جوابم رو بده چرا داشتی تعقیبم می کردی
رانگ ـ یعنی تو بهم حسی نداری؟
هانا ـ چیچرا باید داشته باشم
رانگ ـ خودت رو به اون راه نزن هر دختری منو دوست داره
هانا ـ خوب من جزء اون دخترا نیستم
رانگ ـ از نگاهت می شه خوند که عاشقمی
هانا ـ تو رو خدا دست از سرم بردار دوست هم داشته باشم خانواده هامون به هم نمی خوره
رانگ ـ عشق که این حرفا حالیش نیست
هانا ـ ولم کن فقط بگو چی از جونم می خوای
رانگ ـ وی خوام طعم لبات را تست کنم (خودم هم نمی دونم چی گفتم)
هانا ـ برو اونور ک..
که با اومدن لبای رانگ رو لباش حرفش قطع شد
از زبان هانا
راستش رو بخوام بگم یه حسای بهش
دارم نمی دونم چرا وقتی که می بینمش
دلم چرا اینقدر تند میزنه
پس باهاش همکاری کردم ولی نمی
دونم چرا یه چیزی بهم می گه که این
عشق پایان خوبی نداره
رانگ ـ چیه تو هم از من خوشت میاد
که یه دفعه رعد و برق زد
هانا ـ بهتره بریم یه جایی که الا بارون میاد و دوتا موش اب کشیده می شیم
شرطا
دوازده تا لایک
بیست و چهارتا کامنت
۸.۵k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.