⛓️بد بوی 🔮 پارت 17
⛓️بد بوی 🔮 پارت 17
رفتیم توی آزمایشگاه تمام مدت کلاس مین هو داشت اتیش میگرفت
بعدش دوباره ورزش داشتیم دوروز توی هفته کلاسامون یکی
این سری رفتیم سالن منم برای اینکه دیروز نرفتم امروز رفتم ورزش معلم ورزش نیومده بود بچه ها همه رفتن کارایی که میخواستن رو کردن
ا/ت:اوففففف من لباسم رو عوض کرده بودم حتما باید امروز نمییومد عه
جیمین از پشت بغلم کرد
جیمین :اینطوری بیشتر باهم وقت میگذرونیم
ا/ت:من لباسم رو عوض کردم دوباره باید عوض کنم ععهه
جیمین :میخوای من برات عوض کنم
با آرنجم زدم توی شکمش
جیمین :عااا
لیا :ما میریم پشت بوم
الا:باشه
تهونگ :ماهم بریم بوفه
الا:بریم
ا/ت:اینا چقدر زود جور شدن (زیر لب گفتم)
جیمین :چیزی گفتی
ا/ت: نه.
جیمین :بالاخره تنها شدیم
اومد سمتم چسبوندم به دیوار و شروع کرد به مارک کردن گردنم
کلی سعی کردم ناله نکنم تا تحرک تر نشه
ا/ت:جیمین اینجا جاش نیست
جیمین :کسی که نیست
ا/ت:بازم ،من اینجا سردمه
تنها بهونه که میتونستم بیارم همين بود
جیمین :عشقم سردشه
سفت بغلم کرد
جیمین :الان گرمت شد
ا/ت:دارم له میشم جیمین ولم کن
جیمین :امروز نامزدیمونه
ا/ت:له شدم جیمیننن
جیمین :چی میخوای بپوشی
ا/ت:اگه ولم کنی میگم
بالاخره ولم کرد
ا/ت:اوه ،داشتی خفم میکردی
من کمرم به دیوار بود و جیمین یه دستش رو تکیه گاه خودش کرده بود و طرف من خم شده بود
جیمین :چی میخوای بپوشی
ا/ت:نمیدونم ، سردمه بریم
جیمین :بریم
🔮
رفتیم توی آزمایشگاه تمام مدت کلاس مین هو داشت اتیش میگرفت
بعدش دوباره ورزش داشتیم دوروز توی هفته کلاسامون یکی
این سری رفتیم سالن منم برای اینکه دیروز نرفتم امروز رفتم ورزش معلم ورزش نیومده بود بچه ها همه رفتن کارایی که میخواستن رو کردن
ا/ت:اوففففف من لباسم رو عوض کرده بودم حتما باید امروز نمییومد عه
جیمین از پشت بغلم کرد
جیمین :اینطوری بیشتر باهم وقت میگذرونیم
ا/ت:من لباسم رو عوض کردم دوباره باید عوض کنم ععهه
جیمین :میخوای من برات عوض کنم
با آرنجم زدم توی شکمش
جیمین :عااا
لیا :ما میریم پشت بوم
الا:باشه
تهونگ :ماهم بریم بوفه
الا:بریم
ا/ت:اینا چقدر زود جور شدن (زیر لب گفتم)
جیمین :چیزی گفتی
ا/ت: نه.
جیمین :بالاخره تنها شدیم
اومد سمتم چسبوندم به دیوار و شروع کرد به مارک کردن گردنم
کلی سعی کردم ناله نکنم تا تحرک تر نشه
ا/ت:جیمین اینجا جاش نیست
جیمین :کسی که نیست
ا/ت:بازم ،من اینجا سردمه
تنها بهونه که میتونستم بیارم همين بود
جیمین :عشقم سردشه
سفت بغلم کرد
جیمین :الان گرمت شد
ا/ت:دارم له میشم جیمین ولم کن
جیمین :امروز نامزدیمونه
ا/ت:له شدم جیمیننن
جیمین :چی میخوای بپوشی
ا/ت:اگه ولم کنی میگم
بالاخره ولم کرد
ا/ت:اوه ،داشتی خفم میکردی
من کمرم به دیوار بود و جیمین یه دستش رو تکیه گاه خودش کرده بود و طرف من خم شده بود
جیمین :چی میخوای بپوشی
ا/ت:نمیدونم ، سردمه بریم
جیمین :بریم
🔮
۵۲.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.