آهههه ماماننن باز نوشته هام و ریختی بیروونن.مامان : کودوم
آهههه ماماننن باز نوشته هام و ریختی بیروونن.مامان : کودوم ؟ همون خط خطی ها ؟ مامان خط خطی چیه ؟ اونا رومان جدیدم بود کلی نوشته بودم .مامان : خوب دوباره بنویس.ینی دلم می خواد خودم و اتیش بزنم راحتشم .مامان : عوض اون برو زیست بخون که تو امتحان خراب ندی و بعد نشینی بر دل من گریه کنی و وسایلم و کنار زدم و بی حوصله و برعکس رفتم رو تختم و پاهام و بردم بالا و به دیوار تکیه دادمشون وقتی چیزی به ذهنم نمی یاد اینطوری می تونم فکرم و آزاد کنم دو دیقه داشتم استراحت می کردم که صدای لبتاپم درومد
سان بود .سان دوستم هست از هفتم باهم آشنا شدیم دوست باحالی هست و کادو های جالبی برای تولدم می گیره و من طبق معمول وقتی براش کادو می گیرم و بهش می دم فقط دلم می خواد زمین دهن باز کنه و من برم توش
به هر حال رفتم به سمت لبتاپم و پیامش و باز کردم
پیام سان : سلام خوبی می یای کتاب خونه ؟و اما پیام من : سلام مرسی تو خوبی ببین ببخشید واقعا همین چند دیقه پیش من و مامانم بحثمون شد سر چیزای بیخودی و گفت که باید درس بخونم پیام سان : خوب بیا کتاب خونه درس بخون.پیام من : اگه بیام فکر می کنه هیچی درس نمی خونم.پیام سان : بازم کاغذ های رمانت و ریخت آشغالی ؟
سان بود .سان دوستم هست از هفتم باهم آشنا شدیم دوست باحالی هست و کادو های جالبی برای تولدم می گیره و من طبق معمول وقتی براش کادو می گیرم و بهش می دم فقط دلم می خواد زمین دهن باز کنه و من برم توش
به هر حال رفتم به سمت لبتاپم و پیامش و باز کردم
پیام سان : سلام خوبی می یای کتاب خونه ؟و اما پیام من : سلام مرسی تو خوبی ببین ببخشید واقعا همین چند دیقه پیش من و مامانم بحثمون شد سر چیزای بیخودی و گفت که باید درس بخونم پیام سان : خوب بیا کتاب خونه درس بخون.پیام من : اگه بیام فکر می کنه هیچی درس نمی خونم.پیام سان : بازم کاغذ های رمانت و ریخت آشغالی ؟
۴.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.