My love part four
همون شب بود که از بیمارستان
زنگ زدن و گفتن که تهیونگ ،
تصادف کرده .
من : کدوم بیمارستان ؟
کسی که تماس گرفته : به آدرسی
که میفرستم بیاید
من رفتم ، ولی تهیونگ تو اتاق عمل
بود .
من داشتم گریه میکردم که زنده و
سالم باشه .بعد از عمل ، دکترا گفتن
تا شش ماه میره تو کما ....
مدام میرفتم ملاقاتش ، حالشو
میپرسیدم ، دکترا حرف قبلیشونو
میزدن . بالاخره ساعت ۵ صبح روز
دوشنبه بهم خبر دادن به هوش اومده .
همونطور که به چشاش زل زده بودم ، ازم
درخواست ازدواج کرد
زنگ زدن و گفتن که تهیونگ ،
تصادف کرده .
من : کدوم بیمارستان ؟
کسی که تماس گرفته : به آدرسی
که میفرستم بیاید
من رفتم ، ولی تهیونگ تو اتاق عمل
بود .
من داشتم گریه میکردم که زنده و
سالم باشه .بعد از عمل ، دکترا گفتن
تا شش ماه میره تو کما ....
مدام میرفتم ملاقاتش ، حالشو
میپرسیدم ، دکترا حرف قبلیشونو
میزدن . بالاخره ساعت ۵ صبح روز
دوشنبه بهم خبر دادن به هوش اومده .
همونطور که به چشاش زل زده بودم ، ازم
درخواست ازدواج کرد
۲.۵k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.