killer love
Part 2
+قبوله زمان و مکان دقیق بهم بده
/ویو کی جی/
با تعجب نگاهت میکنم
- اووو بیبی بانی چه خوب بلده نظر بده
خنده ای به حرفات میکنم و دست هات رو محکم به هم دیگه میبندم و برت میگردونم
نزدیک گوشت میگم
- تو ذهنت نگه دار!
پوزخندی میزنمو ادامه میدم
_هفته بعد تو زمان و لوکیشنی که بهت الان ایمیل میکنن میبینمت منتظرتم بیبی بانی
بعد گفتن اینا بغلش میکنم میبرمش تو اتاقشو میذارمش رو تختش
و لیسی به لبای برجستش میزنم
بدون اینکه اجازه حرف زدن بهش بدم میرم بیرون
با نهایت سرعت سوار ماشینم میشم و یه راست سمت محل مورد نظرم میرم
لعنتی زیر لب زمزمه میکنم دیرم شده بود گوشیم زنگ میخوره
مطمئنم خودش بود...
/ویو جونگکوک/
بلافاصله بعد از رفتنش میرم سمت دستشویی و لبامو با شدت میشورم لعنتی نمیشد اصلا چیزی بهش گفت
حتی نمیتونسم خودمو آزاد کنم لعنتی زور گاو رو داشت آدم نبود که
حالا بیخیالش خوابم میومد حس گوهی داشتم من تا الان نباخته بودم
ولی اون هرکسی نبود هیچکی نمیتونس از پسش بربیاد
اما منم همه نیستم میتونم خیلی وقته دارم اماده میشم براش
خمیازهای که کشیدم خبر از اینکه باید بکپم بهم داد مثل کودکان پنج ساله پتورو بغل کردم و خوابیدم
/فلش بک به فردا ساعت 6:20 صبح/
/ویو جونگکوک/
دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ«صدای زنگ کس.شره گوشی»
با شنیدن صدای زنگ گوشیم از زیر بالش محکم پرتش میکنم به دیوار و دوباره میخوابم
.
.
.
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ریدممممممم گوشیمممممم ازون بدتررررر دیرم شددددددد ای خاک تو سرم
من روانیم چرا آخه گوشیو کوبوندم
با سردرگمی میرم سرویس و بعد از انجام انجام کارای مورد نیاز با نهایت سرعت بدون نگاه کردن لباس انتخاب میکنم و میپوشم بعدم میپرم پایین سر سری یه شیرموز ورمیدارم که تو راه بخورم خندق بلا ضعف نکنه
/ویو کی جی/
•••
شرط پارت بعد
6 لایک
5 کامنت
+قبوله زمان و مکان دقیق بهم بده
/ویو کی جی/
با تعجب نگاهت میکنم
- اووو بیبی بانی چه خوب بلده نظر بده
خنده ای به حرفات میکنم و دست هات رو محکم به هم دیگه میبندم و برت میگردونم
نزدیک گوشت میگم
- تو ذهنت نگه دار!
پوزخندی میزنمو ادامه میدم
_هفته بعد تو زمان و لوکیشنی که بهت الان ایمیل میکنن میبینمت منتظرتم بیبی بانی
بعد گفتن اینا بغلش میکنم میبرمش تو اتاقشو میذارمش رو تختش
و لیسی به لبای برجستش میزنم
بدون اینکه اجازه حرف زدن بهش بدم میرم بیرون
با نهایت سرعت سوار ماشینم میشم و یه راست سمت محل مورد نظرم میرم
لعنتی زیر لب زمزمه میکنم دیرم شده بود گوشیم زنگ میخوره
مطمئنم خودش بود...
/ویو جونگکوک/
بلافاصله بعد از رفتنش میرم سمت دستشویی و لبامو با شدت میشورم لعنتی نمیشد اصلا چیزی بهش گفت
حتی نمیتونسم خودمو آزاد کنم لعنتی زور گاو رو داشت آدم نبود که
حالا بیخیالش خوابم میومد حس گوهی داشتم من تا الان نباخته بودم
ولی اون هرکسی نبود هیچکی نمیتونس از پسش بربیاد
اما منم همه نیستم میتونم خیلی وقته دارم اماده میشم براش
خمیازهای که کشیدم خبر از اینکه باید بکپم بهم داد مثل کودکان پنج ساله پتورو بغل کردم و خوابیدم
/فلش بک به فردا ساعت 6:20 صبح/
/ویو جونگکوک/
دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ«صدای زنگ کس.شره گوشی»
با شنیدن صدای زنگ گوشیم از زیر بالش محکم پرتش میکنم به دیوار و دوباره میخوابم
.
.
.
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ریدممممممم گوشیمممممم ازون بدتررررر دیرم شددددددد ای خاک تو سرم
من روانیم چرا آخه گوشیو کوبوندم
با سردرگمی میرم سرویس و بعد از انجام انجام کارای مورد نیاز با نهایت سرعت بدون نگاه کردن لباس انتخاب میکنم و میپوشم بعدم میپرم پایین سر سری یه شیرموز ورمیدارم که تو راه بخورم خندق بلا ضعف نکنه
/ویو کی جی/
•••
شرط پارت بعد
6 لایک
5 کامنت
۱.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.