دفتر شعر من از یاد تو سرشار شده
دفتر شعر من از یاد تو سرشار شده
تو همه خاطره هام یاد تو تکرار شده
قلم از شوق به رقص اومده بی تاب شده
چشمای خسته اسیرِ قصّه ی خواب شده
باز دوباره اون روزا ، پنجره ها ، خاطره ها
روزای دلخوشی و عاشقی و عاطفه ها
باز همه شوخیا و دعوا و غیبت کردنا
اون همه حسودی و قهرا و آشتی کردنا
باز دوباره آسمون ، زهره و ماه ، اون همه رنگ
باز دوباره دلایی که واسه هم زود میشه تنگ
مثل یک گل که میشه خشک بکنی لای کتاب
همه چی همونجوری میگذره از جلو چشام موقعِخواب
میدونم شعرای من نخونده مونده تا هنوز
هر کدوم یه خاطره س ، کی میدونه ؟ شایدکتاب شدن یه روز
فکر نکن تو شعر من اسم تو نیست ، رمز شده
دستامو نگاه بکن که از چشات سبز شده !
تو همه خاطره هام یاد تو تکرار شده
قلم از شوق به رقص اومده بی تاب شده
چشمای خسته اسیرِ قصّه ی خواب شده
باز دوباره اون روزا ، پنجره ها ، خاطره ها
روزای دلخوشی و عاشقی و عاطفه ها
باز همه شوخیا و دعوا و غیبت کردنا
اون همه حسودی و قهرا و آشتی کردنا
باز دوباره آسمون ، زهره و ماه ، اون همه رنگ
باز دوباره دلایی که واسه هم زود میشه تنگ
مثل یک گل که میشه خشک بکنی لای کتاب
همه چی همونجوری میگذره از جلو چشام موقعِخواب
میدونم شعرای من نخونده مونده تا هنوز
هر کدوم یه خاطره س ، کی میدونه ؟ شایدکتاب شدن یه روز
فکر نکن تو شعر من اسم تو نیست ، رمز شده
دستامو نگاه بکن که از چشات سبز شده !
۲.۱k
۲۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.