فیک جنون
پارت۹::::::
با دیدنش سمتش رفتم
+تو شبا وقت خالی داری
$چی میگی دختر
+به من یاد بده هر چی رو که بلدی کل حرکات رزمی دنیا رو یاد بده بهت قول میدم نا امیدت نمیکنم اگر حتی یه حرکت رو اشتباه زدم میتونی کلا اخراجم کنی باشه
$توی حرفات خیلی مصممی
+بله هستم
$خیل خوب امشب ساعت ۷ توی حیاط باش
+چشم آقای چانگ
بقیه افراد از اتاق ها بیرون اومدن و جلوی چانگ وایستادن چانگ با گفتن چند جمله شروع به زدن حرکاتی کرد که روز اول انجام داده بود و من همشو از حفظ بودم و شروع کردم با اون حرکات رو زدن همه با تعجب نگاهم میکردن آقای چانگ از حرکات دست برداشت و منو دید که هنوز با دل و جون دارم پشت سر هم به هوا ضربه میزنم و بعد آخرین حرکت سر جام وایستادم
$آفرین خوشم اومد. بیا اینجا
بعد رفتم جلو
$اسمت چیه
+رزا
$از این به بعد اسمت رز سیاهه
+چشم قربان
$از ارادت خوشم اومد خودم بهت همه چیو یاد میدم اگه بتونی همشو مثل این یاد بگیری قول میدم خودتو رو سفید میکنی دختر جون
بعد لبخند زدم و با خوشحالی به سر جام بر گشتم
٪سلام
+سلام
٪من هانگی هستم
+ آقا چیزی میخواستین؟
٪نه فقط بیا دوست باشیم
+ب..باشه
٪اسم تو چیه
+ر...
بعد کمی مکث گفتم
+رز سیاه
٪اسم قشنگیه
+هوم
آخر شب بود همه تمرین های اون روز رو به بهترین نحو انجام داده بودم کلی ام با آقای چانگ تمرین کرده بودم
توی اتاق روی تخت دراز کشیده بودم و با خودم فکر میکردم مثل اینکه واقعا وقتی گریه نکنی یا احساسات نداشته باشی همه دوست دارن چیز عجیبی بود ولی حقیقت داشت
چشامو روی هم فشردم و با حس موفقیتی که داشتم خوابیدم
صبح مدیر اومد که امتیار هامون رو بهمون بگه
؛نفر اول رز سیاه
با دیدنش سمتش رفتم
+تو شبا وقت خالی داری
$چی میگی دختر
+به من یاد بده هر چی رو که بلدی کل حرکات رزمی دنیا رو یاد بده بهت قول میدم نا امیدت نمیکنم اگر حتی یه حرکت رو اشتباه زدم میتونی کلا اخراجم کنی باشه
$توی حرفات خیلی مصممی
+بله هستم
$خیل خوب امشب ساعت ۷ توی حیاط باش
+چشم آقای چانگ
بقیه افراد از اتاق ها بیرون اومدن و جلوی چانگ وایستادن چانگ با گفتن چند جمله شروع به زدن حرکاتی کرد که روز اول انجام داده بود و من همشو از حفظ بودم و شروع کردم با اون حرکات رو زدن همه با تعجب نگاهم میکردن آقای چانگ از حرکات دست برداشت و منو دید که هنوز با دل و جون دارم پشت سر هم به هوا ضربه میزنم و بعد آخرین حرکت سر جام وایستادم
$آفرین خوشم اومد. بیا اینجا
بعد رفتم جلو
$اسمت چیه
+رزا
$از این به بعد اسمت رز سیاهه
+چشم قربان
$از ارادت خوشم اومد خودم بهت همه چیو یاد میدم اگه بتونی همشو مثل این یاد بگیری قول میدم خودتو رو سفید میکنی دختر جون
بعد لبخند زدم و با خوشحالی به سر جام بر گشتم
٪سلام
+سلام
٪من هانگی هستم
+ آقا چیزی میخواستین؟
٪نه فقط بیا دوست باشیم
+ب..باشه
٪اسم تو چیه
+ر...
بعد کمی مکث گفتم
+رز سیاه
٪اسم قشنگیه
+هوم
آخر شب بود همه تمرین های اون روز رو به بهترین نحو انجام داده بودم کلی ام با آقای چانگ تمرین کرده بودم
توی اتاق روی تخت دراز کشیده بودم و با خودم فکر میکردم مثل اینکه واقعا وقتی گریه نکنی یا احساسات نداشته باشی همه دوست دارن چیز عجیبی بود ولی حقیقت داشت
چشامو روی هم فشردم و با حس موفقیتی که داشتم خوابیدم
صبح مدیر اومد که امتیار هامون رو بهمون بگه
؛نفر اول رز سیاه
۲۳.۴k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.