Delusionپارت²
Delusionپارت²
...
آجوما جولی:تمیزش نکن!(داد)
+..برای چی؟
آجوما جولی:ببخشید عزیزم سرت داد زدم لطفا این آينه رو تمیز نکن باشه؟خودم یه آينه تمیز دارم بهت میدم
+باشه..ببخشید آجوما جولی
لبخندی بهم زد و رفت چقدر این مرموزه
یونجون:پخخ
+وای پسره ی...چیکار داری؟
یونجون:هیچی این داهیون گفت بیا کارمون داره
+باش بریم
رفتیم پایین
+چیه داهیون؟
داهیون:این زنه یکم عجیب نیست؟
+عجیب؟مرموزه بابا دیدی چطوری نگاهم کرد دستمو کشید و...
آجوما جولی:دختر و پسرا چیزی میخورید؟
+نه ممنون(لبخند مصنوعی)
رفت
سوهو:چقدر ترسناکه
یانگ هو:خیلی
یونجی:رسما اینجایی که اومدیم بیابونه اسب سواراس
خانم پارک:غیبت نکنید
+واییی خانم پارک
خانم پارک:کم کم داره شب میشه برید تو اتاق هاتون تا شام آماده بشه
+داهیون،یونجی من میام تو اتاق شما یه چند دقیقه حرف بزنیم
داهیون:اوکی
رفتیم بالا یکم خندیدم حرف زدیم اینا
خانم پارک:بچه ها شام آمادست
رفتیم پایین منو و یونجی و داهیون سوهو یانگ هو یونجون خیلی رفیقیم ولی با بچه های کلاس نه رفتیم نشستیم رو صندلی ها
شام کشیدن میخواستیم بخوریم که..
آجوما جولی:اول شکر و دعا
سوهو:وات؟
خانم پارک:بچه ها ساکت!
آجوما جولی:از خدای مهربون ممنونیم که این غذا های خوشمزه رو به ما داده و از شر این شیطان خلاص شیم!
تو دلم گفتم شیطان؟
یهو برقا قط و وصل شد لوستر بالای سرمون تکون خورد
آجوما جولی:آخ ببخشید یه لحظه شما شروع کنید
رفت یه جایی
خانم پارک:منتظر چی هستین؟شروع کنید
(یهو یاد آنابل ² افتادم💀)
...
پارت²
حمایت؟
چطور بود؟
...
آجوما جولی:تمیزش نکن!(داد)
+..برای چی؟
آجوما جولی:ببخشید عزیزم سرت داد زدم لطفا این آينه رو تمیز نکن باشه؟خودم یه آينه تمیز دارم بهت میدم
+باشه..ببخشید آجوما جولی
لبخندی بهم زد و رفت چقدر این مرموزه
یونجون:پخخ
+وای پسره ی...چیکار داری؟
یونجون:هیچی این داهیون گفت بیا کارمون داره
+باش بریم
رفتیم پایین
+چیه داهیون؟
داهیون:این زنه یکم عجیب نیست؟
+عجیب؟مرموزه بابا دیدی چطوری نگاهم کرد دستمو کشید و...
آجوما جولی:دختر و پسرا چیزی میخورید؟
+نه ممنون(لبخند مصنوعی)
رفت
سوهو:چقدر ترسناکه
یانگ هو:خیلی
یونجی:رسما اینجایی که اومدیم بیابونه اسب سواراس
خانم پارک:غیبت نکنید
+واییی خانم پارک
خانم پارک:کم کم داره شب میشه برید تو اتاق هاتون تا شام آماده بشه
+داهیون،یونجی من میام تو اتاق شما یه چند دقیقه حرف بزنیم
داهیون:اوکی
رفتیم بالا یکم خندیدم حرف زدیم اینا
خانم پارک:بچه ها شام آمادست
رفتیم پایین منو و یونجی و داهیون سوهو یانگ هو یونجون خیلی رفیقیم ولی با بچه های کلاس نه رفتیم نشستیم رو صندلی ها
شام کشیدن میخواستیم بخوریم که..
آجوما جولی:اول شکر و دعا
سوهو:وات؟
خانم پارک:بچه ها ساکت!
آجوما جولی:از خدای مهربون ممنونیم که این غذا های خوشمزه رو به ما داده و از شر این شیطان خلاص شیم!
تو دلم گفتم شیطان؟
یهو برقا قط و وصل شد لوستر بالای سرمون تکون خورد
آجوما جولی:آخ ببخشید یه لحظه شما شروع کنید
رفت یه جایی
خانم پارک:منتظر چی هستین؟شروع کنید
(یهو یاد آنابل ² افتادم💀)
...
پارت²
حمایت؟
چطور بود؟
۶.۸k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.