p :4
p :4
ویو عصر : پاشدم دیدم که اصلا توی اتاق دیگم من کجام یعنی که در باز شد
(علامت ها : ا.ت _ / تهیونگ : )
_ من کجام اینجا کجاس
های بیبی گرل
_منو کجا اوردی عوضی(داد) منو بیر بیرون خیانت کار
(اومد جلو یه سیلی بهم زد و با داد گفت) من خیانت نکردم چند بار بگم فقط مست بودم (عربده)(دید که داشتم گریه میکردم دیگه چیزی نگفت و بغلم کرد و گفت) ببخشید بیبی بیا بریم پایین شام بخوری
_وقتی روشو برگردوند که بره گفتم : بریم پایین شام بخوریم
برگشت و گفت : چی گفتی ( داد)
_ هیچی هیچی ... ببخشید
خوبه بریم پس
_ دنبالش از پله ها رفتیم پایین دیدم او مای گاد یه میز 3 متری پر از غذا های مختلف اومدم رفتم دور از تهیونگ نشستم
اونجا نه
_ پس کجا رو سرت
با دستش به پاهاش اشاره کرد : بیا بشین اینجا
_ برو بابا
با مشت زد به میز و با داد گفت : گفتم بیا بشین
_ اروم از صندلی پاشدم رفتم اروم نشستم رو پاش و یه چیز بزرگ و سفتی زیرم حس کردم
بزرگه نه هههههه ( نیشخند صدا دار)
_ دیگه چیزی نگفتم و غذا خوردیم
من دیگه سیر شدم ( اومدم پاشم که دستم رو گرفت دوباره نشوند رو پاش
مگه من غذام تموم شد ( اروم و عصبی)
_ صبر کردم غذاش تموم بشه وقتی تمام شد سریع پاشدم رفتم طیثگقه بالا یکی از اتاقارو رفتم و سریع خوابیدم رو تخت و پتو رو روی سرم کشیدم که
افرین خوب اتاقی هم انتخابی کردی
_ پاشدم دیدم وای شتتتت همه ی عکسای منو و اون بود پاشدم که برم که دستامو گرفتو خوابوندم رو تخت و بغلم کرد
ششششش همین جا بمون
_ حداقل دستاتو شد کن دارم خفه میشم
حلقه دستاشو شل کرد و توی بغل گرم و نرمش بودم که پیش خودم گفتم نه من باید از اینجا در برم چشمام گرم شد و خوابیدم
ویو صبح :
ویو عصر : پاشدم دیدم که اصلا توی اتاق دیگم من کجام یعنی که در باز شد
(علامت ها : ا.ت _ / تهیونگ : )
_ من کجام اینجا کجاس
های بیبی گرل
_منو کجا اوردی عوضی(داد) منو بیر بیرون خیانت کار
(اومد جلو یه سیلی بهم زد و با داد گفت) من خیانت نکردم چند بار بگم فقط مست بودم (عربده)(دید که داشتم گریه میکردم دیگه چیزی نگفت و بغلم کرد و گفت) ببخشید بیبی بیا بریم پایین شام بخوری
_وقتی روشو برگردوند که بره گفتم : بریم پایین شام بخوریم
برگشت و گفت : چی گفتی ( داد)
_ هیچی هیچی ... ببخشید
خوبه بریم پس
_ دنبالش از پله ها رفتیم پایین دیدم او مای گاد یه میز 3 متری پر از غذا های مختلف اومدم رفتم دور از تهیونگ نشستم
اونجا نه
_ پس کجا رو سرت
با دستش به پاهاش اشاره کرد : بیا بشین اینجا
_ برو بابا
با مشت زد به میز و با داد گفت : گفتم بیا بشین
_ اروم از صندلی پاشدم رفتم اروم نشستم رو پاش و یه چیز بزرگ و سفتی زیرم حس کردم
بزرگه نه هههههه ( نیشخند صدا دار)
_ دیگه چیزی نگفتم و غذا خوردیم
من دیگه سیر شدم ( اومدم پاشم که دستم رو گرفت دوباره نشوند رو پاش
مگه من غذام تموم شد ( اروم و عصبی)
_ صبر کردم غذاش تموم بشه وقتی تمام شد سریع پاشدم رفتم طیثگقه بالا یکی از اتاقارو رفتم و سریع خوابیدم رو تخت و پتو رو روی سرم کشیدم که
افرین خوب اتاقی هم انتخابی کردی
_ پاشدم دیدم وای شتتتت همه ی عکسای منو و اون بود پاشدم که برم که دستامو گرفتو خوابوندم رو تخت و بغلم کرد
ششششش همین جا بمون
_ حداقل دستاتو شد کن دارم خفه میشم
حلقه دستاشو شل کرد و توی بغل گرم و نرمش بودم که پیش خودم گفتم نه من باید از اینجا در برم چشمام گرم شد و خوابیدم
ویو صبح :
۵.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.