آخرین لبخند (پارت هفتم)
آخرین لبخند (پارت هفتم)
کوک*اوکی
(رو پشتبوم)
کوک*(نفس عمیق و یه لبخند کوچولو)
ته*اها را ستی پریشب چه اتفاقی افتاد؟🙂
کوک*خب شب پاشدم خییییییلی دلم درد میکرد به زور رفتم تو دست شوییا و کلی خون بالا اوردم و دیگه هیچی یادم نمیاد
ته*الان خوبی؟
کوک*اره ولی یه خطی رو شکمم خیلی میسوزه
ته*😐یعنی یادت نمیاد ؟
کوک*چیا ؟(لباس شا میده بالا)هاااااااااااااااا چه اتفاقی افتاده؟😱😱
ته*خوب تو دیشت عمل شدی
کوک*جدییییییی؟
ته*چجوری نفهمیدید یا نگاه نکردی؟😐
کوک*نمیدونم؟😂
ته*😂
(فردا صبح)
ویو کوک*
کوک کوک کوک کوووووووووکککککک دیدم هی یکی صدام میزنه شکمم خیلی درد می کد با صدا و دل درد بیدار شدم
ته*کوک دکتر اومده
کوک *ها باشه (دویاره چشماشا مینده)
دکتر*اهم آقای جئو
کوک*عه ببخشید سلام
دکتر *سلام حالت چطوره؟
کوک*دلم خیلی درد میکنه
دکتر *خب این قرصا که بهت میدن رو خوب بخور اگه بهتر نشدی اونوقت دوباره بگو
کوک*چشم
(کوک قرص و آب را از ته میگیره و میخوره)
(دکتر میری بیرو )
ته *من الان میام
کوک *اوکی
(ته میری پیشه دکتر بیرون)
ته*بخشید دکتر
دکتر*بله
ته*میگم دوستم اصلا بعد از غش کردنش یادش نمیاد حتا نمیدونست عمل شده
دکتر *این عادیه
ته*ممنون فقط کی مرخص میشه؟
دکتر *اممم..... تقریبا تا یه هفته ی دیگه
ته*اها ممنون (میره تو اتاق کوک )
ویو ته*
رفتم تو اتاق کوک و دید کوک کامل غذا شا خورده بود بالا خره و به کیوت ترین شکل ممکن خوابیده بود نشستم کنار تختش داشتم نگاش میکردم که خوابم برد
اینم از ایم پارت امید وارم خوشتون اومده باشه🦋🫂
کوک*اوکی
(رو پشتبوم)
کوک*(نفس عمیق و یه لبخند کوچولو)
ته*اها را ستی پریشب چه اتفاقی افتاد؟🙂
کوک*خب شب پاشدم خییییییلی دلم درد میکرد به زور رفتم تو دست شوییا و کلی خون بالا اوردم و دیگه هیچی یادم نمیاد
ته*الان خوبی؟
کوک*اره ولی یه خطی رو شکمم خیلی میسوزه
ته*😐یعنی یادت نمیاد ؟
کوک*چیا ؟(لباس شا میده بالا)هاااااااااااااااا چه اتفاقی افتاده؟😱😱
ته*خوب تو دیشت عمل شدی
کوک*جدییییییی؟
ته*چجوری نفهمیدید یا نگاه نکردی؟😐
کوک*نمیدونم؟😂
ته*😂
(فردا صبح)
ویو کوک*
کوک کوک کوک کوووووووووکککککک دیدم هی یکی صدام میزنه شکمم خیلی درد می کد با صدا و دل درد بیدار شدم
ته*کوک دکتر اومده
کوک *ها باشه (دویاره چشماشا مینده)
دکتر*اهم آقای جئو
کوک*عه ببخشید سلام
دکتر *سلام حالت چطوره؟
کوک*دلم خیلی درد میکنه
دکتر *خب این قرصا که بهت میدن رو خوب بخور اگه بهتر نشدی اونوقت دوباره بگو
کوک*چشم
(کوک قرص و آب را از ته میگیره و میخوره)
(دکتر میری بیرو )
ته *من الان میام
کوک *اوکی
(ته میری پیشه دکتر بیرون)
ته*بخشید دکتر
دکتر*بله
ته*میگم دوستم اصلا بعد از غش کردنش یادش نمیاد حتا نمیدونست عمل شده
دکتر *این عادیه
ته*ممنون فقط کی مرخص میشه؟
دکتر *اممم..... تقریبا تا یه هفته ی دیگه
ته*اها ممنون (میره تو اتاق کوک )
ویو ته*
رفتم تو اتاق کوک و دید کوک کامل غذا شا خورده بود بالا خره و به کیوت ترین شکل ممکن خوابیده بود نشستم کنار تختش داشتم نگاش میکردم که خوابم برد
اینم از ایم پارت امید وارم خوشتون اومده باشه🦋🫂
۵.۹k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.