چند پارتی «وقتی اومد سوپرایزت کنه..» پارت 1
چند پارتی «وقتی اومد سوپرایزت کنه..» پارت 1
این چند روز جونگین زیاد خونه نمیومد..یعنی میومد ولی چون خواب بودی نمی فهمیدی کی میاد و کی میره..صبح ها ساعت 6 از خونه میرفت و شب ها 2 میومد خونه و درکل اصلا نمیدیدیش ..درکش هم میکردی ..بخاطر کامبک جدیدیشون فشار خیلی زیادی روش بود..
۰۰
بی حوصله از رو. مبل بلند شدی و تصمیم گرفتی بری اشپزخونه تا اب بخوری..همین که بلندشدی ..چند قدمیش یهو زیر دلت چنانی درد گرفت که از درد ناله بلندی کردی و سریع روی زمین نشستی..خیلی درد داشتی و نمیتونستی از روی زمین بلندشی ..به سختی خودت رو بلند کردی و سمت سرویس بهداشتی که در طبقه بالا قرار داشت رفتی..به هر بدبختی که شده بود خودت رو از پله ها بالا بردی و سمت سرویس رفتی..و فهمیدی که پریود شدی..از کشوی دستشویی پدی برداشتی و کار های لازم رو انجام دادی
از پله ها پایین اومدی در پله ایی سه تا مونده به اخر دوباره زیر شکمت درد گرفت و نزدیک بود از شکم دردت از پله ها پایین بیوفتی سریع خودت رو به نرده ها چسبوندی ..سعی کردی پایین بیای ولی نتونستی..روی پله ها نشستی تا دردت کم بشه..
این چند روز جونگین زیاد خونه نمیومد..یعنی میومد ولی چون خواب بودی نمی فهمیدی کی میاد و کی میره..صبح ها ساعت 6 از خونه میرفت و شب ها 2 میومد خونه و درکل اصلا نمیدیدیش ..درکش هم میکردی ..بخاطر کامبک جدیدیشون فشار خیلی زیادی روش بود..
۰۰
بی حوصله از رو. مبل بلند شدی و تصمیم گرفتی بری اشپزخونه تا اب بخوری..همین که بلندشدی ..چند قدمیش یهو زیر دلت چنانی درد گرفت که از درد ناله بلندی کردی و سریع روی زمین نشستی..خیلی درد داشتی و نمیتونستی از روی زمین بلندشی ..به سختی خودت رو بلند کردی و سمت سرویس بهداشتی که در طبقه بالا قرار داشت رفتی..به هر بدبختی که شده بود خودت رو از پله ها بالا بردی و سمت سرویس رفتی..و فهمیدی که پریود شدی..از کشوی دستشویی پدی برداشتی و کار های لازم رو انجام دادی
از پله ها پایین اومدی در پله ایی سه تا مونده به اخر دوباره زیر شکمت درد گرفت و نزدیک بود از شکم دردت از پله ها پایین بیوفتی سریع خودت رو به نرده ها چسبوندی ..سعی کردی پایین بیای ولی نتونستی..روی پله ها نشستی تا دردت کم بشه..
۱۳.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.