forbidden lovemaking pt 4continue
#لینو
صدای برخورد شمشیر ها فضا رو پر کرده بود و عرق از صورت و موهای شاهزاده و کنت می چکید
^دیشب سرحال بنظر میامدی... برای ازدواج هیجان زده ای؟!
درحالی که سخت مشغول مبارزه بودن گفت
_نه واقعا.. از کرتنی خوشم نمیاد.. زیادی به دربار پایبنده
^و لیسی؟!
با شنیدن این اسم لحظه ای از حرکت ایستاد و این فرصتی برای کنت کریستوفر بود تا شمشیر رو زیر گلوی مینهو بزاره
^باید بیشتر مراقب باشی عالیجناب... هر کلاه خود برای یک سرباز مناسبه، اکر کلاه اشتباهی بپوشه.. اون نبرد رو با از دست دادن سرش میبازه
کریس شمشیرش رو کنار زد و مینهو به سمت پنجره رفت و با دیدن لیسی که درحال بازی با اسب ها بود لبخند محوی روی لب هاش نشست
_من همیشه کلاه خود مناسب رو انتخاب میکنم کریستوفر
*اون ملکه آینده واندرلنده.. میدونی که؟!
_چرا کرتنی نایب السطنه نیست؟! اون بزرگ تره.. بنظرت عجیب نیست؟!
کریستوفر خنده ای کرد و گفت
*گردنبند خودش انتخاب میکنه
_بیخیال.. مبارزه خوبی بود جناب کنت.
کریستوفر تعظیمی کرد و مینهو رو با انبوهی از افکارش تنها گذاشت
صدای برخورد شمشیر ها فضا رو پر کرده بود و عرق از صورت و موهای شاهزاده و کنت می چکید
^دیشب سرحال بنظر میامدی... برای ازدواج هیجان زده ای؟!
درحالی که سخت مشغول مبارزه بودن گفت
_نه واقعا.. از کرتنی خوشم نمیاد.. زیادی به دربار پایبنده
^و لیسی؟!
با شنیدن این اسم لحظه ای از حرکت ایستاد و این فرصتی برای کنت کریستوفر بود تا شمشیر رو زیر گلوی مینهو بزاره
^باید بیشتر مراقب باشی عالیجناب... هر کلاه خود برای یک سرباز مناسبه، اکر کلاه اشتباهی بپوشه.. اون نبرد رو با از دست دادن سرش میبازه
کریس شمشیرش رو کنار زد و مینهو به سمت پنجره رفت و با دیدن لیسی که درحال بازی با اسب ها بود لبخند محوی روی لب هاش نشست
_من همیشه کلاه خود مناسب رو انتخاب میکنم کریستوفر
*اون ملکه آینده واندرلنده.. میدونی که؟!
_چرا کرتنی نایب السطنه نیست؟! اون بزرگ تره.. بنظرت عجیب نیست؟!
کریستوفر خنده ای کرد و گفت
*گردنبند خودش انتخاب میکنه
_بیخیال.. مبارزه خوبی بود جناب کنت.
کریستوفر تعظیمی کرد و مینهو رو با انبوهی از افکارش تنها گذاشت
۱۸.۵k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.