Part 22
Part 22
ویو ات
اومد بازوم رو گرفت
تهیونگ:جواب منو بده رابطه داشتین*آروم*
تمام جرعتم و جمع کردم و گفتم
ات:آره رابطه داشتیم مگه چی شده؟*ترسیده*
تهیونگ:برو تو اتاقت آماده شو
بدون هیچ حرف دیگه ای رفتم سمت اتاقم و آماده شدم
ویو جیمین
تقصیر من بود نباید حرف میزدم
جیمین:تهیونگ بیا بریم اتاقتون رو نشونتون بدم
تهیونگ:بریم*عصبی*ببخشید بابت دادی که زدم
جیمین:اشکال نداره میدونم عصبی شدی
تهیونگ یه لبخند بهم زد
تهیونگ:بازم ببخشید
جیمین:من باید معذرت خواهی کنم بخاطر کاری که با ات کردم
یونگی:حالا ولش کنین
جیمین و تهیونگ:اوکی
رفتم و اتاق بچه ها رو بهشون نشون دادم و رفتم اتاق خودم و ات و آماده شدم رفتیم پایین و باهم رفتیم شرکت
پرش زمانی به موقع رسیدن به شرکت
ویو ات
رسیدیم شرکت جیسو رو دیدم پریدم بغلش
ات:سلام عزیزم خوبی
جیسو:سلام میسی تو خوبی
ات:میسی
از هم جدا شدیم
ات:قوی تر شدی تو کار با اسلحه و رزمی؟
جیسو:آره*با لبخند*
ات:خوب بریم میخوام شرکت و ببینم
جیسو:باشه بریم
رفتیم و کل شرکت و جیمین به ما نشون داد اتاق هامون هم مشخص شد ولی تهیونگ عصبی بود
ات:خوب بریم اتاق تمرین هم ببینیم؟
همه:بریم
رفتیم و اتاق تمرین و دیدیم خیلی بزرگ تر از اتاق تمرین اون شرکت بود همه وسایلش و چک کردم همه چی بود فک نمیکردم
ات:اینجا که عالیه دخترا نظرتون؟
دخترا:عالیییییی
یهوگوشیم زنگ خورد مامانم بود گوشی رو گذاشتم رو بلند گو
مکالمه
ات:یبسیو؟
م.ت:سلام دخترم خوبی؟
ات:سلام مامان مرسی شما خوبین؟*سرد
م.ت:مرسی دخترم تو کجایی؟میخوام ببینمت
ات:مامان من کره نیستم*سرد
م.ت:چی؟پس کجایی؟
جیمین بهم گفت نگو کجایی ولی من گفتم
ات:مامان من آمریکام تو شیکاگو ام*سرد
م.ت:آها باشه فقط میخواستم ببینمت که دیدم نیستی دیگه
ات:کاری نداری؟*سرد
م.ت:نه خدافز دختر قشنگم
ات:خدافز*سرد
پایان مکالمه
تلفن و قطع کردم
جیمین:آفرین کارت درست بود الان بابات میره شیکاگو واییی*با خنده
منم خندم گرفت گفتم
ات:کوفت*با خنده
تهیونگ:ای.این صدای ما.مان بو.د؟*بابغض
ات:آره داداشی خوبی؟
تهیونگ:آ.آره خو.خوبم*بغض
ات:خوب نیستی
تهیونگ اولین اشکش ریخت سریع پاک کرد
تهیونگ:گفتم خوبم*بغض و جدی
ات:با.شه
رفتیم بالا تو اتاقامون و...ادامه دارد
اسلاید دوم تا چهارم لباس ات
اسلاید پنجم فرض کنین شرکت جیمین من که نمیدونم جیه ولی فک کنین شرکت جیمینه
لایک:۱۵
کامنت:۲۰
دوستون دارم بابای
ویو ات
اومد بازوم رو گرفت
تهیونگ:جواب منو بده رابطه داشتین*آروم*
تمام جرعتم و جمع کردم و گفتم
ات:آره رابطه داشتیم مگه چی شده؟*ترسیده*
تهیونگ:برو تو اتاقت آماده شو
بدون هیچ حرف دیگه ای رفتم سمت اتاقم و آماده شدم
ویو جیمین
تقصیر من بود نباید حرف میزدم
جیمین:تهیونگ بیا بریم اتاقتون رو نشونتون بدم
تهیونگ:بریم*عصبی*ببخشید بابت دادی که زدم
جیمین:اشکال نداره میدونم عصبی شدی
تهیونگ یه لبخند بهم زد
تهیونگ:بازم ببخشید
جیمین:من باید معذرت خواهی کنم بخاطر کاری که با ات کردم
یونگی:حالا ولش کنین
جیمین و تهیونگ:اوکی
رفتم و اتاق بچه ها رو بهشون نشون دادم و رفتم اتاق خودم و ات و آماده شدم رفتیم پایین و باهم رفتیم شرکت
پرش زمانی به موقع رسیدن به شرکت
ویو ات
رسیدیم شرکت جیسو رو دیدم پریدم بغلش
ات:سلام عزیزم خوبی
جیسو:سلام میسی تو خوبی
ات:میسی
از هم جدا شدیم
ات:قوی تر شدی تو کار با اسلحه و رزمی؟
جیسو:آره*با لبخند*
ات:خوب بریم میخوام شرکت و ببینم
جیسو:باشه بریم
رفتیم و کل شرکت و جیمین به ما نشون داد اتاق هامون هم مشخص شد ولی تهیونگ عصبی بود
ات:خوب بریم اتاق تمرین هم ببینیم؟
همه:بریم
رفتیم و اتاق تمرین و دیدیم خیلی بزرگ تر از اتاق تمرین اون شرکت بود همه وسایلش و چک کردم همه چی بود فک نمیکردم
ات:اینجا که عالیه دخترا نظرتون؟
دخترا:عالیییییی
یهوگوشیم زنگ خورد مامانم بود گوشی رو گذاشتم رو بلند گو
مکالمه
ات:یبسیو؟
م.ت:سلام دخترم خوبی؟
ات:سلام مامان مرسی شما خوبین؟*سرد
م.ت:مرسی دخترم تو کجایی؟میخوام ببینمت
ات:مامان من کره نیستم*سرد
م.ت:چی؟پس کجایی؟
جیمین بهم گفت نگو کجایی ولی من گفتم
ات:مامان من آمریکام تو شیکاگو ام*سرد
م.ت:آها باشه فقط میخواستم ببینمت که دیدم نیستی دیگه
ات:کاری نداری؟*سرد
م.ت:نه خدافز دختر قشنگم
ات:خدافز*سرد
پایان مکالمه
تلفن و قطع کردم
جیمین:آفرین کارت درست بود الان بابات میره شیکاگو واییی*با خنده
منم خندم گرفت گفتم
ات:کوفت*با خنده
تهیونگ:ای.این صدای ما.مان بو.د؟*بابغض
ات:آره داداشی خوبی؟
تهیونگ:آ.آره خو.خوبم*بغض
ات:خوب نیستی
تهیونگ اولین اشکش ریخت سریع پاک کرد
تهیونگ:گفتم خوبم*بغض و جدی
ات:با.شه
رفتیم بالا تو اتاقامون و...ادامه دارد
اسلاید دوم تا چهارم لباس ات
اسلاید پنجم فرض کنین شرکت جیمین من که نمیدونم جیه ولی فک کنین شرکت جیمینه
لایک:۱۵
کامنت:۲۰
دوستون دارم بابای
۱۱.۳k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.