پارت¹⁴
پارت¹⁴
نگاهمو ازش گرفتم نشستم رو کاناپه ولی کنترل باهام یه دعوای حسابی کرد. کمرمو ماساژ دادم و کنترل و برداشتم زنگ در خورد رفتم در و باز کردم...
هانول بود.
+تو...اینجا چیکار میکنی!؟
هانول: میشه بیام تو
+بیا
چرا گذاشتم بیاد تو...
"𝒂𝒕"
جو سنگینیه بین همه مون دوروز از اینکه با ارباب قهر کردم میگذره
همه مون نشستیم توی خونه من.
منتظر اربابیم که بیاد. البته یانگ سو اینکارو کرد که مثلن جناب جئون خان بیاد منت کشی
فق میتونم بگم خیلی عصبیه چون اون روز بعد از این که من با ارباب قهر کردم شبش اومد کافه ولی سراغی ازم نگرفت اما دیدم که چشاش رنگش خون شده بود
سراغی که نگرفت یانگ سو گفت نیست وگرنه گرفت چرا دروغ بگم.
با صدای چاه یون به خودم اومدم
چاه یون: باز رفتی تو هپروت اونجا چی میدن مگه
♡شربت و کیک
چاه یون: اها خوشمزه ست؟
♡هومممممم
چاه یون: مرض
لباش رو که با رژ قرمز خوب جلا داده بود رو روی هم فشرد.
×هعی ات شام چی داریم
♡شامم باید میزاشتم مگه
اینو به شوخی گفتم تا کرم بریزم
×ها دختر مهمون دعوت کردی شام نذاشتی
♡وا مهمون چیه شما اومدین پلاس شدین اینجا
×من رئیستمااا
♡تو سرکار نه الان که تو خونه مین
×منطقت کف معدم×_×
♡بلع پ چی
خواست جوابم رو بده که خونه زنگش به صدا دراومد
رفتم درو باز کردم که با دیدن ارباب قلبم اومد تو شلوارم لامصب انقدر خشگل شده بودا میخواستم بپرم یه بوس از اون لباش بکنم ...وا ات حیا به کجا رفت از پیشت
+سیر شدی استخونام رو تف کن
چش غره ایی رفتم و از جلوی در رفتم کنار
نگاهمو ازش گرفتم نشستم رو کاناپه ولی کنترل باهام یه دعوای حسابی کرد. کمرمو ماساژ دادم و کنترل و برداشتم زنگ در خورد رفتم در و باز کردم...
هانول بود.
+تو...اینجا چیکار میکنی!؟
هانول: میشه بیام تو
+بیا
چرا گذاشتم بیاد تو...
"𝒂𝒕"
جو سنگینیه بین همه مون دوروز از اینکه با ارباب قهر کردم میگذره
همه مون نشستیم توی خونه من.
منتظر اربابیم که بیاد. البته یانگ سو اینکارو کرد که مثلن جناب جئون خان بیاد منت کشی
فق میتونم بگم خیلی عصبیه چون اون روز بعد از این که من با ارباب قهر کردم شبش اومد کافه ولی سراغی ازم نگرفت اما دیدم که چشاش رنگش خون شده بود
سراغی که نگرفت یانگ سو گفت نیست وگرنه گرفت چرا دروغ بگم.
با صدای چاه یون به خودم اومدم
چاه یون: باز رفتی تو هپروت اونجا چی میدن مگه
♡شربت و کیک
چاه یون: اها خوشمزه ست؟
♡هومممممم
چاه یون: مرض
لباش رو که با رژ قرمز خوب جلا داده بود رو روی هم فشرد.
×هعی ات شام چی داریم
♡شامم باید میزاشتم مگه
اینو به شوخی گفتم تا کرم بریزم
×ها دختر مهمون دعوت کردی شام نذاشتی
♡وا مهمون چیه شما اومدین پلاس شدین اینجا
×من رئیستمااا
♡تو سرکار نه الان که تو خونه مین
×منطقت کف معدم×_×
♡بلع پ چی
خواست جوابم رو بده که خونه زنگش به صدا دراومد
رفتم درو باز کردم که با دیدن ارباب قلبم اومد تو شلوارم لامصب انقدر خشگل شده بودا میخواستم بپرم یه بوس از اون لباش بکنم ...وا ات حیا به کجا رفت از پیشت
+سیر شدی استخونام رو تف کن
چش غره ایی رفتم و از جلوی در رفتم کنار
۹.۸k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.