قلب های عاشق روح های سرگردان
پارت چهارم
چند روز گذشته بود فئودور رفته بود شرکتش برای یه سری از کارهاش نیکولای کنار پنجره درحال کتاب خوندن بود که به فکرش رسید بره بیرون حوصله اش سر رفته بود رفت تو حیاط پشتی عمارت کنار دریاچه کسی اونجا نبود یهو صدایی شنید و برگشت یه دختر رو دید
+ تو کی هستی
& اینو من باید بپرسیم چرا اونو ازم دزدیدی
+ چی میگی چی رو
& فئودور رو
+ چی تو کی هستی
& من فئودور رو میخواستم اون باید برای من میشد اما بجای من که همه چیز داشتم توی داهاتی رو انتخاب کرده الان باید بمیری
و بعد با یه چاقو زد به پهلوش و نیکولای رو پرت کرد رو دریاچه یخ شکست نیکولای داشت می افتاد تو آب زخمش شدید تر شده بود که صدای آشنایی رو شنید فئودور اومده بود
فئودور اون رو از آب در اورد دختره که اسمش آلن بود رو نهگباناش بردن فئودور نیکولای رو بردش تو دکتر اومد زخم رو بست و سرم زد و رفت ولی فئودور هزار بار مرد اولین بار بود که اینقدر نگران یک نفر بود نیکولای بهوش اومده فئودور دست رو گرفت و سرش رو گذاشت روی سر نیکولای
- چرا تنهایی رفتی بیرون
+ ببخشید
- اشکالی نداره از این به بعد بیشتر مراقبتم نگران نباش اون دختره هم دیگه کاری باهات نداره
+ فئودور
- جانم
+ دوست دارم
- منم دوست دارم فرشته ی من
دستش رو بوسید و بغلش کردم کمی بعد اون خوابید و فئودور رفت سراغ آلن.....
چند روز گذشته بود فئودور رفته بود شرکتش برای یه سری از کارهاش نیکولای کنار پنجره درحال کتاب خوندن بود که به فکرش رسید بره بیرون حوصله اش سر رفته بود رفت تو حیاط پشتی عمارت کنار دریاچه کسی اونجا نبود یهو صدایی شنید و برگشت یه دختر رو دید
+ تو کی هستی
& اینو من باید بپرسیم چرا اونو ازم دزدیدی
+ چی میگی چی رو
& فئودور رو
+ چی تو کی هستی
& من فئودور رو میخواستم اون باید برای من میشد اما بجای من که همه چیز داشتم توی داهاتی رو انتخاب کرده الان باید بمیری
و بعد با یه چاقو زد به پهلوش و نیکولای رو پرت کرد رو دریاچه یخ شکست نیکولای داشت می افتاد تو آب زخمش شدید تر شده بود که صدای آشنایی رو شنید فئودور اومده بود
فئودور اون رو از آب در اورد دختره که اسمش آلن بود رو نهگباناش بردن فئودور نیکولای رو بردش تو دکتر اومد زخم رو بست و سرم زد و رفت ولی فئودور هزار بار مرد اولین بار بود که اینقدر نگران یک نفر بود نیکولای بهوش اومده فئودور دست رو گرفت و سرش رو گذاشت روی سر نیکولای
- چرا تنهایی رفتی بیرون
+ ببخشید
- اشکالی نداره از این به بعد بیشتر مراقبتم نگران نباش اون دختره هم دیگه کاری باهات نداره
+ فئودور
- جانم
+ دوست دارم
- منم دوست دارم فرشته ی من
دستش رو بوسید و بغلش کردم کمی بعد اون خوابید و فئودور رفت سراغ آلن.....
۴.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.