P9
فلش بک رسیدن به مهمونی(مهمونی عمارت ی کوک بود)
ات ویو
تهیونگ دستم و گرفت و وارد مهمونی شدیم..
تهیونگ:خب شما ها،مارو حتما میشناسید،من و رئیس باند بلودی مون با هم نامزد کردیم،مگه نه بیبی؟
ات:بله،سرشو نزدیک لب تهیونگ برد و مک کوتاهی زد...
رفتیم پیش اعضا نشستیم که لنی و یونجون و دیدم...اومدن سمتم
لنی:ات
ات:چیه گاومیش ،سلامتو چرا خوردی؟
لنی:اولا یاد نگرفتم به خرا سلام بدم،دوما قضیه چیه؟
ات:جریان و گفت...
لنی:واوووو😲
یونجون:چه خفن
ات:آها راستی،از این به بعد باندامون با هم کار میکنن.........
یهو دیدیم جیا داره سمتم میاد...
جیا:اوخییی هرزه زیر خواب یکی دیگه شدی؟
لنی:تو خفه گوزو.کود حیوانی
جیا رفت...ایششش
نیم ساعت بعد
ات:بچها من میرم دستشویی الان میام
لنی:اوکی..
رفتم دستشویی که جیا و دیدم اومد سمتم،موهامو کشید...منم محکم انداختمش زمین و چنتا لگد بهش زدم...بعدم از دستشویی اومدم بیرون، با یاد قبلا ها بغض کردم..
ته:ات حالت خوبه؟
ات:اوهوم
ته:راستشو بگو
ات:ج جیا😢
ته:میکشمش
تهیونگ به یکی از افرادش گفت جیا و بدزدن و هرکاری هم دلشون خواست باهاش بکنن
فلش بک بعد مهمونی
تهیونگ ویو
به ات و اعضا گفتم برن عمارت خودم برمیگردم...
رفتم جایی که جیا و برده بودن(بچها وینچنزو چجوری هان سوک و کشت؟ته ته هم اونجوری میکشتش)بهش گفتم:این دستگاهی که بهش وصلی،هر ۱۵ ساعت،پنج میلی متر از ریه تو پاره میکنه،در عرض ۲۴ ساعت میمیری،ولی بديش اینه زجر کش میشی.دستگاهو روشن کردم .به طرفش رفتم و چسب و از دهنش کشیدم بیرون...
جیا:ل لط لطفا ت تهیونگ ب بهم ر ر رحم ک کن
تهیونگ:خدافظ،هرزه
تهیونگ سوییچشو برداشت و رفت...
اسلاید دو لباس اعضا
اسلاید سه لباس ات
چهار میکاپ ات
پنج موهای ات
شیش لباس لنی
هفت لباس جیا
هشت لباس یونجون
ات ویو
تهیونگ دستم و گرفت و وارد مهمونی شدیم..
تهیونگ:خب شما ها،مارو حتما میشناسید،من و رئیس باند بلودی مون با هم نامزد کردیم،مگه نه بیبی؟
ات:بله،سرشو نزدیک لب تهیونگ برد و مک کوتاهی زد...
رفتیم پیش اعضا نشستیم که لنی و یونجون و دیدم...اومدن سمتم
لنی:ات
ات:چیه گاومیش ،سلامتو چرا خوردی؟
لنی:اولا یاد نگرفتم به خرا سلام بدم،دوما قضیه چیه؟
ات:جریان و گفت...
لنی:واوووو😲
یونجون:چه خفن
ات:آها راستی،از این به بعد باندامون با هم کار میکنن.........
یهو دیدیم جیا داره سمتم میاد...
جیا:اوخییی هرزه زیر خواب یکی دیگه شدی؟
لنی:تو خفه گوزو.کود حیوانی
جیا رفت...ایششش
نیم ساعت بعد
ات:بچها من میرم دستشویی الان میام
لنی:اوکی..
رفتم دستشویی که جیا و دیدم اومد سمتم،موهامو کشید...منم محکم انداختمش زمین و چنتا لگد بهش زدم...بعدم از دستشویی اومدم بیرون، با یاد قبلا ها بغض کردم..
ته:ات حالت خوبه؟
ات:اوهوم
ته:راستشو بگو
ات:ج جیا😢
ته:میکشمش
تهیونگ به یکی از افرادش گفت جیا و بدزدن و هرکاری هم دلشون خواست باهاش بکنن
فلش بک بعد مهمونی
تهیونگ ویو
به ات و اعضا گفتم برن عمارت خودم برمیگردم...
رفتم جایی که جیا و برده بودن(بچها وینچنزو چجوری هان سوک و کشت؟ته ته هم اونجوری میکشتش)بهش گفتم:این دستگاهی که بهش وصلی،هر ۱۵ ساعت،پنج میلی متر از ریه تو پاره میکنه،در عرض ۲۴ ساعت میمیری،ولی بديش اینه زجر کش میشی.دستگاهو روشن کردم .به طرفش رفتم و چسب و از دهنش کشیدم بیرون...
جیا:ل لط لطفا ت تهیونگ ب بهم ر ر رحم ک کن
تهیونگ:خدافظ،هرزه
تهیونگ سوییچشو برداشت و رفت...
اسلاید دو لباس اعضا
اسلاید سه لباس ات
چهار میکاپ ات
پنج موهای ات
شیش لباس لنی
هفت لباس جیا
هشت لباس یونجون
۲.۵k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.