عشق اجاره ای"

عشق اجاره ای"
P.3

ویو ات
کوک اومد
کوک.ات بیا بریم جرعت حقیقت
ات. اک
رفتیم بازی افتاد رد کوک و میسو(یکی از دخترا)
میسو .برو ات رو بزن
ات. چی با خودت فکر کردی
میسو.تو خفه
کوک. هوی با خواهر من درست حرف بزن
میسو .اگه نه باید فلفل بخوری
(راوی.کوک به فلفل حساسیت داره)
کوک اومد ی دونه زد در گوشم
با چشمای اشکی نگاش کردم
ات. واقعا؟؟
پاشدم رفتم
کوک. ات وایسا
ته. برات متاسفم
ویو ته
دلم براش سوخت
ته. بشینید من میرم باهاش صحبت کنم
ویو ات
رفتم کلاس موسیقی چون کسی اونجا نمیاد
با صدای بلند گریه میکردم
ات. خدای من چی کار کردم همه باهام بد رفتاری هق میکنن
ویو ته
رفتم پشتش در گوشش گفتم
ته.حق داری درکت میکنم
ات. نمیتونی لعنتی نمیتونی درکم کنی
اومد بغلم کرد برد بیرون
ات. بزارم زمین هق ولم کن
کوک. کجا میبریش
ته. میریم هوا خوری
ات. چی ولم کن
ویو ته
من وقتی ناراحت میشم میرم اونجایی که قراره بریم
ویو ات
آروم شدم بغلم کرد حس امنیت داشت
تو راه بودیم سرم رو گذاشتم رو شونش و خوابم برد
....
شرط:لایک بالای۳