فیک آقای خشن قسمت ۲۳
اومدن سرمیز نشستن و بعداز غذا تهیونگ و ماریسا دعوا میکردن سر ظرف شستن
کوکی گفت برید کنار من میشورم
جون کوک اومد از یقه لباس کشیدش عقب
و گفت هییی نینی کوچولو بیا برو اونطرف
خودمم میشورم و یکمی بعد نوبت تهیونگ بود که کیک درست کنه کوکی اومد کمک کرد
جون کوک دم بالکن داشت سیگار میکشید
کوکی یهو دلش خواست ماریسا رو بغل کنه و محکم بغلش کرد ماریسا یه عروسک یونی کرون خرید و داد به کوکی آنقدر خوشحال شد
تهیونگ هم اومد ماریسا و کوکی رو بغل کرد
جون کوک قیافه گرفت و گفت ایش ایش چندش ها یهو بغلشون کرد
تهیونگ گفت عه بالاخره اون روی مهربون ات هم دیدیم
جون کوک گفت مگه من ربات هستم بی احساس باشم
کوکی گفت برید کنار من میشورم
جون کوک اومد از یقه لباس کشیدش عقب
و گفت هییی نینی کوچولو بیا برو اونطرف
خودمم میشورم و یکمی بعد نوبت تهیونگ بود که کیک درست کنه کوکی اومد کمک کرد
جون کوک دم بالکن داشت سیگار میکشید
کوکی یهو دلش خواست ماریسا رو بغل کنه و محکم بغلش کرد ماریسا یه عروسک یونی کرون خرید و داد به کوکی آنقدر خوشحال شد
تهیونگ هم اومد ماریسا و کوکی رو بغل کرد
جون کوک قیافه گرفت و گفت ایش ایش چندش ها یهو بغلشون کرد
تهیونگ گفت عه بالاخره اون روی مهربون ات هم دیدیم
جون کوک گفت مگه من ربات هستم بی احساس باشم
۱.۴k
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.