عشق اجباری 🩸🔪
عشق اجباری 🩸🔪
P4
فلیکس: سلام آقای جعون من لی فلیکس هستم دست راست آقای پارک هانول
کوک: سلام بله میشناسم کاری داشتید؟
فلیکس: خب چطور بگم.... ام..ام شما به یع مهمونی دعوت شدید ک تمام مافیا های کره هستن ک اقار پارک دستور داد خودم شخصا کارت دعوت شما رو بدم
کوک: ام...ام... به چه مناسبتیی؟
فلیکس خودتون تو مهمونی میفهمید این یع سوپرایز
کوک: آها ممنون
فلیکس: فعلا بای
کوک بای
لیساویو: تو خونه نشسته بودیم بلاخره بعد از مدت ها بابام امروز نرف سرکار و موند خونه واسه همین تصمیم گرفتم با تهیونگ و مامان و بابا تلویزون ببینیم ک یدفعه صدای زنگ در اومد اجوما خاست بره درو بار کنه ک بابا گف.....
ب.ک: من خودم باز میکنم لازم نیست برید
اجوما: بله چشم ارباب
ادمین ویو: خب فلیکس کارت دعوت رو به خانواده کیم میده دیگع همه اتفاقات ک برای خانواده جعون اقتاده برا اینا هم میوفته (ادمین تازه از جلسه امتحان برگشته گشاده😂)
P4
فلیکس: سلام آقای جعون من لی فلیکس هستم دست راست آقای پارک هانول
کوک: سلام بله میشناسم کاری داشتید؟
فلیکس: خب چطور بگم.... ام..ام شما به یع مهمونی دعوت شدید ک تمام مافیا های کره هستن ک اقار پارک دستور داد خودم شخصا کارت دعوت شما رو بدم
کوک: ام...ام... به چه مناسبتیی؟
فلیکس خودتون تو مهمونی میفهمید این یع سوپرایز
کوک: آها ممنون
فلیکس: فعلا بای
کوک بای
لیساویو: تو خونه نشسته بودیم بلاخره بعد از مدت ها بابام امروز نرف سرکار و موند خونه واسه همین تصمیم گرفتم با تهیونگ و مامان و بابا تلویزون ببینیم ک یدفعه صدای زنگ در اومد اجوما خاست بره درو بار کنه ک بابا گف.....
ب.ک: من خودم باز میکنم لازم نیست برید
اجوما: بله چشم ارباب
ادمین ویو: خب فلیکس کارت دعوت رو به خانواده کیم میده دیگع همه اتفاقات ک برای خانواده جعون اقتاده برا اینا هم میوفته (ادمین تازه از جلسه امتحان برگشته گشاده😂)
۵.۴k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.