سلامـ
سلامـ
بعد سالها یه چندتا پارت دیگه ـ
جیمین : اره
ات: من میرم خونه
جیمین: منم میرم اماده شو
بریم ساعت 11
ات: اوک
ات و جیمین رفتن خونه
ویو ات
یه حموم 20 مینی گرفتم
یه لباس دارک پوشیدم
رفتم پایین که دیدم جیمین وایستاده
یونگی هم کنارشه
ات: بریم
جیمین و یونگی
بریم
رسیدیم عمارت چانگ هو
وارد شدیم بادیگار داشو کشتیم
ات: من میرم سراغ چانگ هو شما هم برین دنبال بقیه
سلام چانگ هو
چانگ هو: تو اینجا چیکار میکنی
ات: هیچی فقط اومدم انتقام باندمو بگیرم
چانگ هو: نمیدونستم اینقدر زود میای
ات: اوکی
دوس داری چجوری بمیری
وایسا اول ببندمت
یونگی : اتتت یه لحضه بیا
ات: اومدم
رفتم پایین که دیدم
مادر گرامی موبایل بنده رو گرفته
بعد سالها یه چندتا پارت دیگه ـ
جیمین : اره
ات: من میرم خونه
جیمین: منم میرم اماده شو
بریم ساعت 11
ات: اوک
ات و جیمین رفتن خونه
ویو ات
یه حموم 20 مینی گرفتم
یه لباس دارک پوشیدم
رفتم پایین که دیدم جیمین وایستاده
یونگی هم کنارشه
ات: بریم
جیمین و یونگی
بریم
رسیدیم عمارت چانگ هو
وارد شدیم بادیگار داشو کشتیم
ات: من میرم سراغ چانگ هو شما هم برین دنبال بقیه
سلام چانگ هو
چانگ هو: تو اینجا چیکار میکنی
ات: هیچی فقط اومدم انتقام باندمو بگیرم
چانگ هو: نمیدونستم اینقدر زود میای
ات: اوکی
دوس داری چجوری بمیری
وایسا اول ببندمت
یونگی : اتتت یه لحضه بیا
ات: اومدم
رفتم پایین که دیدم
مادر گرامی موبایل بنده رو گرفته
۱۳.۲k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.