پارت ۶
جونگ کوک اومد دوباره فرار کردم ولی با سرعت اومد گرفتم من:ولم کنن کوک:منو میزنی دختره ی عوضییی آره با مشت چنان زدم تو صورتش پخش زمین شد ا.ت:به من میگی عوضی خوابوندمش رو زمین تا میخورد زدم دستمو گرفت منو چرخوند خوابوند رو زمین نفس نفس میزدم
جونگ کوک همونجوری رو زمین به ا.ت خیره شد به چشمایه عسلیش خیره موند باید همونجا میکشتش ولی چیزی که قلبشو ذهنشو درگیر کرده بود مانعش شد اخماشو باز کرد و هردو بهم خیره شدن نیرویی جونگ کوک رو آروم کرد آره جونگ کوک با نگاه کردن به چشمایه ا.ت رام شد ا.ت ترسیده بود ولی اونم پا به پاش موند به چهره مظلوم و ترسیده ا.ت خیره شد اون الهی زیبایی اون چشمایی که برق میزد تمام چهره ا.ت رو آنالیزم کرد و با هر نگاه کردنش نفس کم میاورده و تپش قلبش بالا میرفت کوک:چ چرا نمی تونم دست روت بلند کنم ا.ت تعجب کرده بود ولی اونم کم همراهی نکرد باهاش بلخره دلکندن از هم و بلند شدن به جونگ کوک بود میخواست ساعت ها همونجا بمونه و به دخترک روبه روش خیره شه ولی زمان برا این چیزا نبود و از روش پاشد من:انتظار داشتم بکشیم یا بزنیم کوک:هرکی جا تو بود کشته میشد ا.ت:مگه من چه فرقی میکنم کوک:تو قراره دکتر مخصوص پدرم بشی و درمانش کنی واسه همین نباید بلایی سرت بیاد (دروغگو بگو عاشقش شدی خوب😂)
ا.ت ویو
چند وقت گذشت هنوز مینا رو پیدا نکردم منم دکتر مخصوص پادشاه شدم و درمانش میکردم دارو درست میکردم برا پادشاه تا بخوره تو این هیری ویریاین میمونه پدسگ کشه مو منو دزدید قشنگ اومد رو موهام کند برد منم رفتم سراغش من:هییی دنیللل اون کشه مویه منه
جونگ کوک همونجوری رو زمین به ا.ت خیره شد به چشمایه عسلیش خیره موند باید همونجا میکشتش ولی چیزی که قلبشو ذهنشو درگیر کرده بود مانعش شد اخماشو باز کرد و هردو بهم خیره شدن نیرویی جونگ کوک رو آروم کرد آره جونگ کوک با نگاه کردن به چشمایه ا.ت رام شد ا.ت ترسیده بود ولی اونم پا به پاش موند به چهره مظلوم و ترسیده ا.ت خیره شد اون الهی زیبایی اون چشمایی که برق میزد تمام چهره ا.ت رو آنالیزم کرد و با هر نگاه کردنش نفس کم میاورده و تپش قلبش بالا میرفت کوک:چ چرا نمی تونم دست روت بلند کنم ا.ت تعجب کرده بود ولی اونم کم همراهی نکرد باهاش بلخره دلکندن از هم و بلند شدن به جونگ کوک بود میخواست ساعت ها همونجا بمونه و به دخترک روبه روش خیره شه ولی زمان برا این چیزا نبود و از روش پاشد من:انتظار داشتم بکشیم یا بزنیم کوک:هرکی جا تو بود کشته میشد ا.ت:مگه من چه فرقی میکنم کوک:تو قراره دکتر مخصوص پدرم بشی و درمانش کنی واسه همین نباید بلایی سرت بیاد (دروغگو بگو عاشقش شدی خوب😂)
ا.ت ویو
چند وقت گذشت هنوز مینا رو پیدا نکردم منم دکتر مخصوص پادشاه شدم و درمانش میکردم دارو درست میکردم برا پادشاه تا بخوره تو این هیری ویریاین میمونه پدسگ کشه مو منو دزدید قشنگ اومد رو موهام کند برد منم رفتم سراغش من:هییی دنیللل اون کشه مویه منه
۲۸.۷k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.