Black Ghost
Black Ghost
Part 5
از پله ها رفتم بالا و در اتاقم رو باز کردم
به سمت کمد لباس رفتم همه لباس ها
خیلی خوشگل بودن اما خیلی باز بودن یه لباس مناسب پیدا کردم
میز آرایشم هر چیزی که لازم بود رو داشت شروع کردم به آرایش کردن
بالاخره تموم شد به ساعت دیواری اتاق نگاه کردم ساعت ۸:۳۰ بود لباسم رو پوشیدم موهام رو حالت دادم ساعت ۸:۴۵. سن آدرینا : ۲۲
که خدمتکار اومد
& خانم آقا پایین منتظرن
بدون هیچ حرفی از پله های مار پیچ رفتم پایین که دیدم جیمین با یه تیپ دختر کش وایستاده
ویو جیمین آماده شده بودم برای مهمونی به خدمتکار گفتم بگه آدرینا بیاد وقتی اومد مهوش شدم خیلی س.کسی بود بدنش تحریکآمیز بود اوفف وقتی از مهمونی اومدیم 🥵😈
سن جیمین : ۲۶
نمی تونستم نگاهم و ازش بگیرم دستشو گرفتم و درو براش باز کردم تا بشینه نشستم تو ماشین و حرکت کردم به سمت کلاب
ویو آدرینا
جیمین دستمو گرفت و در ماشین فراری شو برام باز کرد تا بشینم نشستم جیمین حرکت کرد توی وسطای راه بودیم که دستشو گذاشت رو رون پام پامو یکم تکون دادم که رون پامو فشار داد خیلی درد میکرد می خواستم جیغ بکشم اما جلوی خودمو گرفتم
بعد چندمین رسیدن از ماشین پیاده شدن و وارد کلاب شدن بوی سیگار و الکل همه جا رو گرفته بود
همه به آدرینا و جیمین احترام میذاشتن تعجبی هم نداشت چون جیمین بزرگ ترین مافیا تو کل آسیا بود و الان آدرینا نشون کرده اون بود
نگاه های سنگین بقیه رو رو خودم حس میکردم
جیمین در گوشم گفت :از پیش من تکون نمی خوری
+ باشه
بعد چند مین موزیک گذاشتن و همه شروع کردن به رقصیدن
یه دختر به سمتمون اومد رو پای جیمین نشست و گفت
~ ددی می خوای بهت حال بدم
جیمین جوابی نداد که اون دختر رو هل داد و افتاد روی مبل دختر که متوجه من شده بود بهم نگاه کرد و گفت: آدرینا!!!!
اون یونا بود
~ ا آدرینا خانم تو
~ تو اومدی با ارباب پارک
~ واقعاً که مطمئن باش ارباب پارک تو رو ول میکنه میره همون طوری که کای ولت کرد رفت با دوستت یوری هرزه
رابطه کای و آدرینا:
کای و آدرینا باهم بودن و همو خیلی دوست داشتن ولی بعد چند ماه کای از ایتالیا بر میگرده تو همون مدت زمان یوری هم از کره رفته و به گفته خوده یوری رفته به آمریکا وقتی کای میاد خیلی سرد شده و به آدرینا میگه که بیا کات کنیم و اینا و فقط یه رابطه دوستانه داشته باشیم یوری هم تو مدت زمانی که آدرینا و کای باهم بودن خیلی حسودی میکرد و همیشه سرد و ناراحت بوده اما وقتی آدرینا و کای کات میکنن خیلی خوشحال میشه
+ درست حرف بزن ببینم
~ خودت بر ببین یونا اینو گفت و رفت
نگاهی به اطراف انداختم....
Part 5
از پله ها رفتم بالا و در اتاقم رو باز کردم
به سمت کمد لباس رفتم همه لباس ها
خیلی خوشگل بودن اما خیلی باز بودن یه لباس مناسب پیدا کردم
میز آرایشم هر چیزی که لازم بود رو داشت شروع کردم به آرایش کردن
بالاخره تموم شد به ساعت دیواری اتاق نگاه کردم ساعت ۸:۳۰ بود لباسم رو پوشیدم موهام رو حالت دادم ساعت ۸:۴۵. سن آدرینا : ۲۲
که خدمتکار اومد
& خانم آقا پایین منتظرن
بدون هیچ حرفی از پله های مار پیچ رفتم پایین که دیدم جیمین با یه تیپ دختر کش وایستاده
ویو جیمین آماده شده بودم برای مهمونی به خدمتکار گفتم بگه آدرینا بیاد وقتی اومد مهوش شدم خیلی س.کسی بود بدنش تحریکآمیز بود اوفف وقتی از مهمونی اومدیم 🥵😈
سن جیمین : ۲۶
نمی تونستم نگاهم و ازش بگیرم دستشو گرفتم و درو براش باز کردم تا بشینه نشستم تو ماشین و حرکت کردم به سمت کلاب
ویو آدرینا
جیمین دستمو گرفت و در ماشین فراری شو برام باز کرد تا بشینم نشستم جیمین حرکت کرد توی وسطای راه بودیم که دستشو گذاشت رو رون پام پامو یکم تکون دادم که رون پامو فشار داد خیلی درد میکرد می خواستم جیغ بکشم اما جلوی خودمو گرفتم
بعد چندمین رسیدن از ماشین پیاده شدن و وارد کلاب شدن بوی سیگار و الکل همه جا رو گرفته بود
همه به آدرینا و جیمین احترام میذاشتن تعجبی هم نداشت چون جیمین بزرگ ترین مافیا تو کل آسیا بود و الان آدرینا نشون کرده اون بود
نگاه های سنگین بقیه رو رو خودم حس میکردم
جیمین در گوشم گفت :از پیش من تکون نمی خوری
+ باشه
بعد چند مین موزیک گذاشتن و همه شروع کردن به رقصیدن
یه دختر به سمتمون اومد رو پای جیمین نشست و گفت
~ ددی می خوای بهت حال بدم
جیمین جوابی نداد که اون دختر رو هل داد و افتاد روی مبل دختر که متوجه من شده بود بهم نگاه کرد و گفت: آدرینا!!!!
اون یونا بود
~ ا آدرینا خانم تو
~ تو اومدی با ارباب پارک
~ واقعاً که مطمئن باش ارباب پارک تو رو ول میکنه میره همون طوری که کای ولت کرد رفت با دوستت یوری هرزه
رابطه کای و آدرینا:
کای و آدرینا باهم بودن و همو خیلی دوست داشتن ولی بعد چند ماه کای از ایتالیا بر میگرده تو همون مدت زمان یوری هم از کره رفته و به گفته خوده یوری رفته به آمریکا وقتی کای میاد خیلی سرد شده و به آدرینا میگه که بیا کات کنیم و اینا و فقط یه رابطه دوستانه داشته باشیم یوری هم تو مدت زمانی که آدرینا و کای باهم بودن خیلی حسودی میکرد و همیشه سرد و ناراحت بوده اما وقتی آدرینا و کای کات میکنن خیلی خوشحال میشه
+ درست حرف بزن ببینم
~ خودت بر ببین یونا اینو گفت و رفت
نگاهی به اطراف انداختم....
۵.۳k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.