P18
جونگ کوک : من ندادم تو گرفتیش
دیگه نتونستم مقاومت کنم با دستام صورتش رو گرفتم و لبم رو گذاشتم رو لبش ، اونم خیلی یواش با دستاش کمرم رو گرفت ، بعد از چند ثانیه طولی نکشید که ازش جدا شدم .
جونگ کوک : دیگه هیچ وقت اون جونگ کوک خشن رو نمیبینی
ا/ت : اون جونگ کوک اصلا بهت نمیخورد
جونگ کوک : نمیخورد چون تو میدونستی اون خود واقعیم نیست
خندید این خندش رو خیلی دوست دارم میتونم بگم الان این دختر واقعا برام مهمه هم خودش هم اون کوچولویی که باهاشه ، جین راست میگفت که بعدا ازش تشکر میکنم الان واقعا ممنونشم .
سرش رو نوازش کردم و همینطوری که بهش نگاه میکردم در اتاق زده شد و بعد از چند ثانیه جیمین سرش رو از لای در کرد تو و با حالت خندونی گفت : تموم شد ؟
جونگ کوک : اون جین دهن لق کجاست ؟
جیمین : جونگ کوک بی انصافی نکن اون میخواست شما رو بهم برسونه
یه نگاهی ریزی بهش کردم و گفتم : حالا بهش بگو نمیخواد پشت در قایم شه کاریش ندارم .
با این حرفم در بیشتر باز شد و جین سرش رو از بغل سر جیمین کرد تو اتاق و گفت : قول میدی نخوریم ؟
جونگ کوک : مگه خوردنی ؟
جین : نیستم پسر به این جذابی
قیافم رو حالت علامت سوال کردم که گفت : گوشاتو تیز تا صدای کشته مرده هامو بشنوی
جونگ کوک : اخه میدونی صداشون یکم آرومه انگار دارن زمزمه میکنن
ا/ت : بسه دیگه
جیمین : ا/ت باور کن منتظر بودم دکمه شات دان رو (shat down) بزنی
ا/ت یدونه زد رو شونم و گفت : به جای دعوا کردن یه فکری به حال من بکن گشنمه
وای الان یادم افتاد که از صبح هیچی نخورده بود
جونگ کوک : آره دیگه وقتی قهر میکنی میری
ا/ت : جونگ کوک
بهش خندیدم و گفتم : خیلی خب منم گشنمه
دیگه نتونستم مقاومت کنم با دستام صورتش رو گرفتم و لبم رو گذاشتم رو لبش ، اونم خیلی یواش با دستاش کمرم رو گرفت ، بعد از چند ثانیه طولی نکشید که ازش جدا شدم .
جونگ کوک : دیگه هیچ وقت اون جونگ کوک خشن رو نمیبینی
ا/ت : اون جونگ کوک اصلا بهت نمیخورد
جونگ کوک : نمیخورد چون تو میدونستی اون خود واقعیم نیست
خندید این خندش رو خیلی دوست دارم میتونم بگم الان این دختر واقعا برام مهمه هم خودش هم اون کوچولویی که باهاشه ، جین راست میگفت که بعدا ازش تشکر میکنم الان واقعا ممنونشم .
سرش رو نوازش کردم و همینطوری که بهش نگاه میکردم در اتاق زده شد و بعد از چند ثانیه جیمین سرش رو از لای در کرد تو و با حالت خندونی گفت : تموم شد ؟
جونگ کوک : اون جین دهن لق کجاست ؟
جیمین : جونگ کوک بی انصافی نکن اون میخواست شما رو بهم برسونه
یه نگاهی ریزی بهش کردم و گفتم : حالا بهش بگو نمیخواد پشت در قایم شه کاریش ندارم .
با این حرفم در بیشتر باز شد و جین سرش رو از بغل سر جیمین کرد تو اتاق و گفت : قول میدی نخوریم ؟
جونگ کوک : مگه خوردنی ؟
جین : نیستم پسر به این جذابی
قیافم رو حالت علامت سوال کردم که گفت : گوشاتو تیز تا صدای کشته مرده هامو بشنوی
جونگ کوک : اخه میدونی صداشون یکم آرومه انگار دارن زمزمه میکنن
ا/ت : بسه دیگه
جیمین : ا/ت باور کن منتظر بودم دکمه شات دان رو (shat down) بزنی
ا/ت یدونه زد رو شونم و گفت : به جای دعوا کردن یه فکری به حال من بکن گشنمه
وای الان یادم افتاد که از صبح هیچی نخورده بود
جونگ کوک : آره دیگه وقتی قهر میکنی میری
ا/ت : جونگ کوک
بهش خندیدم و گفتم : خیلی خب منم گشنمه
۴۸.۰k
۲۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.