فصل دوم پارت 62 ازدواج اجباری

فصل دوم پارت 62 ازدواج اجباری

★ویو ا/ت★

<7 سال گذشت شدم یه دختر مستقلم 24 شده و نیونجین هم 7 سالشه انایتا هم یه دختر 3 ساله‌ی خیلی کیوت و ناز داره
شوگا هم همیشه یا یک روز درمون نیونجین رو میبره بیرون و بعضی شبا که نیونجین خیلی گیر میده خونه‌ی من میخواب راستی من یه خونه خریدم که با نیونجین اونجا زندگی میکنم و بزرگترین نمایشگاه ماشین رو توی تمام جهان زدم و خیلی پولدار شدم و به شغلم علاقه دارم
جونگکوک هم هست ولی خیلی بهش عادت کردم اگر هر زور بهم زنگ نزنیم یا پیام ندیم و هم رو نبینیم اون روز اصلا نمی‌گذره برامون نیونجین هم خیلی خیلی شیطون و فضول>


★ویو شوگا★

< 7 سال مثل باد گذشت ا/ت خیلی تغییر کرده خیلی مستقل تر شده توی این 7 سال بزرگترین نمایشگاه ماشین رو زده با اون جونگکوک نچسب هم هنوز رفیق نیونجین هم فردا میره کلاس اول و فردا جلس‌ی خانواده ها هست قرار یا من برم یا ا/ت به احتمال زیاد ا/ت میره من نیونجین رو نگه میدارم >


{ فردا }