سناریو تک پارتی از گوجو نوشتم
موضوع:وقتی اکست ه ولی دوست داره،ولی تورو با دوستت و داداش دوستت میبینه و فکر میکنه دوسپسرته،
گوجو و ا.ت
گوجو:رفته بودم کافه،هنوز هم دلم میخواست،ا.ت رو بغل کنم،بوسش کنم،موهاشو ناز کنم،بهش بگم چقد دوسش دارم.ولی از وقتی قهر کردیم دیگه ندیدمش،دلم براش تنگ شده.
چند دقیقه بعد...
ویو گوجو:
چی چی..ا.ت با یه پسر دیگه.. حتما اون دلش برام تنگ نشده،حتما با یکی وارد رابطه شده،حتما دوسم نداشته،
گوجو همینجوری تو فکر بود،یه دختر دیگه اومد پیش از.ت و پسره نشست،عه اون دوست صمیمی ا.ت بود،چرا ب لوسی«اسم دوست ا.ت»کفت آبجی؟
گوجو همینجوری داشت فک میکرد...
ویو ا.ت:
داشتم با داداش لوسی و لوسی حرف میزدم که با گوجو چشم تو چشم شدم.یه لبخند تلخ زد
چن ثانیه بعد....
گوجو اشاره کرد بریم بیرون،نمیدونم چرا رفتم،
ویو بیرون:
گوجو:سلام
ا.ت:س. سلام
گوجو:دلم برات تنگ شده؛تو چی؟
ا.ت:منم
گوجو:اون پسره کی بود؟
ا.ت:اون ؟اون داداش لوسی بود
گوجو:هنوز دوسم داری؟
ا.ت:من..من..اووممم
گوجو:میخای برگردی؟
ا.ت:اومم.شاید
گوجو :پس بریم پیش بقیه
ا.ت:باشه بریم
و سال های خوبی داشتند.
میدونم ریدم ،و زیاد نوشتم
کامنت بزارید
گوجو و ا.ت
گوجو:رفته بودم کافه،هنوز هم دلم میخواست،ا.ت رو بغل کنم،بوسش کنم،موهاشو ناز کنم،بهش بگم چقد دوسش دارم.ولی از وقتی قهر کردیم دیگه ندیدمش،دلم براش تنگ شده.
چند دقیقه بعد...
ویو گوجو:
چی چی..ا.ت با یه پسر دیگه.. حتما اون دلش برام تنگ نشده،حتما با یکی وارد رابطه شده،حتما دوسم نداشته،
گوجو همینجوری تو فکر بود،یه دختر دیگه اومد پیش از.ت و پسره نشست،عه اون دوست صمیمی ا.ت بود،چرا ب لوسی«اسم دوست ا.ت»کفت آبجی؟
گوجو همینجوری داشت فک میکرد...
ویو ا.ت:
داشتم با داداش لوسی و لوسی حرف میزدم که با گوجو چشم تو چشم شدم.یه لبخند تلخ زد
چن ثانیه بعد....
گوجو اشاره کرد بریم بیرون،نمیدونم چرا رفتم،
ویو بیرون:
گوجو:سلام
ا.ت:س. سلام
گوجو:دلم برات تنگ شده؛تو چی؟
ا.ت:منم
گوجو:اون پسره کی بود؟
ا.ت:اون ؟اون داداش لوسی بود
گوجو:هنوز دوسم داری؟
ا.ت:من..من..اووممم
گوجو:میخای برگردی؟
ا.ت:اومم.شاید
گوجو :پس بریم پیش بقیه
ا.ت:باشه بریم
و سال های خوبی داشتند.
میدونم ریدم ،و زیاد نوشتم
کامنت بزارید
۴.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.