عشق شیرین p39

ساعت 3:00......
*مکالمه هانول با دخترا*
×هاییییی گایز
+سلام چطوری
~هلو خوبی
×عالیم یه خبر خوب براتون دارم
+چی بگو
~بگو بگو بگو
×الان نمیشه پاشین بیاین اینجا بهتون بگم (عکس خونه اسلاید بعد)
+باشه امیدوارم بیخود نیایم
~اوکیع پس من برم آماده شم
+منم
×پس باباییییی
~بای
+خدافظ
*پایان مکالمه*
÷بیب گفتی
×اره توچی
÷نه من منتظر بودم تو بگی بعد من بگم
×باشه حالا بگو میخوام زودتر به همه بگم
÷باشه آروم باش الان بچه سقط میشه
×باشه
÷من برم بهشون اطلاع بدم
×باشه
*مکالمه تهیونگ با اعضا*
÷سلام پسرا
نامی :سلام تهیونگ چطوری
÷معرکم
_چیشده مگه
^اره راست میگه چیشده
هوپی :اوم
جین :راست میگه
یونگی :خیلی مشکوکی امروز
÷حالا الان بیاین همچین رو بهتون میگم
همه ی اعضا :اوکیه بای
÷بای
*پایان مکالمه*
(خونه ی هانول،هااون،ا/ت و لباس هاشو اسلاید بعدی)