پارت ۱۳
رفتم الارا صدا زدم
الارا: بله رئیس
شوگا: بیا اینجا
الارا:بله
جلو الارا زانو زدم حلقه رو بهش نشوم دادم حاضری دوست دخترم شی
الارا: چ..چی
شوگا : مامان من میخواستم الارا دوست دخترم شه چون دوستش دارم
م.ش: پسر تو خجالت نمیکشی
ویو ات
چیی چرا مگه چکار کردم الارا چی داره که من ندارم وقتی اون حرفو زد من پشت سره عمو بودم صدای شکستن قلبمو شنیدم گلمو بغض بدی چنگ زد نمیتونستم حرف بزنم چون میدونستم اگه حرفی بزنم بغضم میشکنه با دستم قلبمو فشار دادن اروم گفتم اروم باش چیزی نیس که وقتی مامان شوگا گفت پسر تو خجالت نمیکشی که صدای داد شوگا بلند شد
شوگا : چرا خجالت بکشم هان (داد) شما این هرزه رو به ازدواج من در اوردین حالا نمیتونم با کسی که دوستش دارم باشم (داد)
ات: م...من هرزه نیستم (با لرزش و بغض و اروم)
شوگا: چ..چی گفتی الان دوباره حرفتو تکرار کن (داد)
وقتی این حرفو شوگا زد پدرش سیلی زد بهش منم که دوستم خودم نبود از شرکت خارج شدم تا جای که میتونستم فقط میدویدم ...
الارا: بله رئیس
شوگا: بیا اینجا
الارا:بله
جلو الارا زانو زدم حلقه رو بهش نشوم دادم حاضری دوست دخترم شی
الارا: چ..چی
شوگا : مامان من میخواستم الارا دوست دخترم شه چون دوستش دارم
م.ش: پسر تو خجالت نمیکشی
ویو ات
چیی چرا مگه چکار کردم الارا چی داره که من ندارم وقتی اون حرفو زد من پشت سره عمو بودم صدای شکستن قلبمو شنیدم گلمو بغض بدی چنگ زد نمیتونستم حرف بزنم چون میدونستم اگه حرفی بزنم بغضم میشکنه با دستم قلبمو فشار دادن اروم گفتم اروم باش چیزی نیس که وقتی مامان شوگا گفت پسر تو خجالت نمیکشی که صدای داد شوگا بلند شد
شوگا : چرا خجالت بکشم هان (داد) شما این هرزه رو به ازدواج من در اوردین حالا نمیتونم با کسی که دوستش دارم باشم (داد)
ات: م...من هرزه نیستم (با لرزش و بغض و اروم)
شوگا: چ..چی گفتی الان دوباره حرفتو تکرار کن (داد)
وقتی این حرفو شوگا زد پدرش سیلی زد بهش منم که دوستم خودم نبود از شرکت خارج شدم تا جای که میتونستم فقط میدویدم ...
۷.۸k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.