معجزه عشقpt:last
از زبان ا/ت:
واقعا بعد حرفایی ک زد ناراحت شدم و بغضم گرفت.....نه یونگی نباید این کارو کنه
برای آخرین بار تلاشمو کردم....بلند گفتم:یونگی نکن
که یهو یونگی برگشت سمتم
یونگیا توروخدا نکن این کارو اگر صدامو میشنوی (با گریه)
از زبان یونگی:
تیغو گذاشتم ک برم.... خداحافظ جها.......خواستم جملمو کامل کنم ک صدای ا/ت رو شنیدم چشامو باز کردم که....
-ا...ا/ت
راوی:اینجا معجزه عشق قشنگشون اتفاق میفته و ا/ت زنده میشه پسرک اروم ا/ت رو توی آغوش گرمش کشید و ا/ت هم گریه کنان به سینه پسرک ضربه میزد
.
.
.
تامام تامام ایزی ایزی 😂
واقعا بعد حرفایی ک زد ناراحت شدم و بغضم گرفت.....نه یونگی نباید این کارو کنه
برای آخرین بار تلاشمو کردم....بلند گفتم:یونگی نکن
که یهو یونگی برگشت سمتم
یونگیا توروخدا نکن این کارو اگر صدامو میشنوی (با گریه)
از زبان یونگی:
تیغو گذاشتم ک برم.... خداحافظ جها.......خواستم جملمو کامل کنم ک صدای ا/ت رو شنیدم چشامو باز کردم که....
-ا...ا/ت
راوی:اینجا معجزه عشق قشنگشون اتفاق میفته و ا/ت زنده میشه پسرک اروم ا/ت رو توی آغوش گرمش کشید و ا/ت هم گریه کنان به سینه پسرک ضربه میزد
.
.
.
تامام تامام ایزی ایزی 😂
۳۰.۷k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.