نگرانم نباش!
نگرانم نباش!
دل کندن را از برگ های زرد پاییزی به ارث برده ام...
حالا باشکوه تر از قبل ،نبودنت،برگ ریزان زندگیم را جولانگاه خاطراتت می کند!
کمی مصمم تر از قبل،دلتنگی های گاه وبیگاهم را به مسلخ غفلت می کشانم!
و شبیه خواب های پریشان آخر شب
قلبم را به بیگانگی حضورت،عادت می دهم!
نگران نباش...
این روزهای سرد، بدون تو نیز
خواهند گذشت
گرچه در انبوه روزمرگی ها!
کتاب جدیدی نخواهم خواند
شعر تازه ای نخواهم نوشت
حوالی هیچ کافه ای پیدایم نخواهد شد
برای دل بریدن
آرام آرام ،جان می سپارم!
نگرانم نباش!
هنوز از تو هیچ حرفی به میان نمی آورم...
زنده می مانم..
دل کندن را از برگ های زرد پاییزی به ارث برده ام...
حالا باشکوه تر از قبل ،نبودنت،برگ ریزان زندگیم را جولانگاه خاطراتت می کند!
کمی مصمم تر از قبل،دلتنگی های گاه وبیگاهم را به مسلخ غفلت می کشانم!
و شبیه خواب های پریشان آخر شب
قلبم را به بیگانگی حضورت،عادت می دهم!
نگران نباش...
این روزهای سرد، بدون تو نیز
خواهند گذشت
گرچه در انبوه روزمرگی ها!
کتاب جدیدی نخواهم خواند
شعر تازه ای نخواهم نوشت
حوالی هیچ کافه ای پیدایم نخواهد شد
برای دل بریدن
آرام آرام ،جان می سپارم!
نگرانم نباش!
هنوز از تو هیچ حرفی به میان نمی آورم...
زنده می مانم..
۹.۵k
۲۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.