Oblivion of the mafia part 8
گوشی سوک یونگ: یه پیام از طرف اونی سو میناا
سومین: اونییییی تو هم نبرد خونه؟
سوک یونگ: یعنی چی
سومین: مگه بهت نگف
سومین: اون کهن بال
سومین: و بهم گف امشب تموم نشده و میبرتم خونه خودش
سوک یونگ: جرررر لقب جدیده
سوک یونگ: نهههههههههه نموخوام من دلم برا تختم تنگ شده
سومین: من پتومو موخوام🥺
سوک یونگ:😭😭
سومین: شارژم داره تموم میشه دوباره بت پیام میدم
سوک یونگ: اوک
سومین: تهیونگ فردا دیگه می تونم برم خونم دیگه؟؟
تهیونگ: شاید
سومین: چیز خوردی من دلم برا پتوم تنگ شده
تهیونگ: چی گفتی(تهدید دار گف)
سومین: دلم پتومو می خواد و لباس مناسبم ندارم واسه خواب نکنه می خوای همینجوری بخابم
تهیونگ: به اجوما میگم برات همشو بیاره
سومین: من مال خودمو مو خوام(کیوت گف)
تهیونگ: هنوزم مث قبلی(یکم خنده)
سومین: منظورت چیه من همین دیروز تازه شناختمت
تهیونگ: اممم چیزه منظورم تو نبودی
سومین: منظورت در بود؟؟
تهیونگ: بستنی می خوری؟
سومین: چیی ارههههه
تهیونگ: اوک.. چه طعمی
سومین: وانیل و شکلاتی😋(دلم خواس)
تهیونگ: بش
رف خرید خوردن رفتن خونه ته
سومین: این کاخ یا خونه؟
تهیونگ: برا تو کاخ برا من خونه
رفتن خونه
یه سگ پرید بغل سومین
سومین: ایی ولم کن چقد بامزه ای
تهیونگ: یونتان
سومین: چه سگ خوشگلیه
تهیونگ: بریم بخوابیم
سومین: اوک.. کجا باید بخوابم؟؟
تهیونگ: اتاق من
سومین: واتتتتت
تهیونگ: بدو
سومین: من بمیرمم اینجا نمی خوابم
تهیونگ: خب برو تو اتاق اخری بخواب
سومین: از اینجا مطمئنم بهتره
تهیونگ: اره😏
رفت ببینه
سومین: اینجا چه گورستونی عه.. برگردم همونجا بهترعع
داشت میدوید رف سمت در اتاق یدفع در باز شد رف تو بغل تهیونگ
سومین: ببخشید
تهیونگ: می خوای اونحا بخابی
سو مین: نههههههههه
تهیونگ: برو لباسات عوض کن
سومین: برو بیرون
تهیونگ: از اتاق خودم بیرونم میکنی
سومین: بروووو بیروووون
تهیونگ: باشع باشع
لباس خواب پوشیدن ست بود(عکسش میذارم)
سومین: خب کی رو مبل می خوابه
تهیونگ: هیچ کس
دست سو مین کشید انداخت روتخت بغلش کرد
سومین: ایی چیکار میکنی
تهیونگ: بخواب اگه می خوای فردا بری خونه
سومین: شب بخیر
بریم سراغ جیمین و سوک یونگ
سوک یونگ: اوفف چه خونه خوشگلیه
جیمین: خب باشه از این طرف بیا
سوک یونگ: اصلا نباید ازت تعریف کرد
جیمین نزدیک صورتش رف طوری که نفساشون می خورد بهم
جیمین:دوس نداری بری خونه ات
سوک یونگ: ...
جیمین: بدو خیلی خوابم میاد
سوک یونگ: لعنت بهتتتتت
سوک یونگ: کجا بخوابممم
جیمین: همیشه انقد پر سر و صدایی
سوک یونگ: دهنت ببند شا
جیمین: برو لباسات عوض کن تموم شد بگو
از اتاق رف بیرون(عکس میفرستم)
سوک یونگ: 😝
جیمین: تموم نشد
سوک یونگ: صب کنننن
عوض کرد
سوک یونگ: بیا تو
جیمین: اومدم
سومین: اونییییی تو هم نبرد خونه؟
سوک یونگ: یعنی چی
سومین: مگه بهت نگف
سومین: اون کهن بال
سومین: و بهم گف امشب تموم نشده و میبرتم خونه خودش
سوک یونگ: جرررر لقب جدیده
سوک یونگ: نهههههههههه نموخوام من دلم برا تختم تنگ شده
سومین: من پتومو موخوام🥺
سوک یونگ:😭😭
سومین: شارژم داره تموم میشه دوباره بت پیام میدم
سوک یونگ: اوک
سومین: تهیونگ فردا دیگه می تونم برم خونم دیگه؟؟
تهیونگ: شاید
سومین: چیز خوردی من دلم برا پتوم تنگ شده
تهیونگ: چی گفتی(تهدید دار گف)
سومین: دلم پتومو می خواد و لباس مناسبم ندارم واسه خواب نکنه می خوای همینجوری بخابم
تهیونگ: به اجوما میگم برات همشو بیاره
سومین: من مال خودمو مو خوام(کیوت گف)
تهیونگ: هنوزم مث قبلی(یکم خنده)
سومین: منظورت چیه من همین دیروز تازه شناختمت
تهیونگ: اممم چیزه منظورم تو نبودی
سومین: منظورت در بود؟؟
تهیونگ: بستنی می خوری؟
سومین: چیی ارههههه
تهیونگ: اوک.. چه طعمی
سومین: وانیل و شکلاتی😋(دلم خواس)
تهیونگ: بش
رف خرید خوردن رفتن خونه ته
سومین: این کاخ یا خونه؟
تهیونگ: برا تو کاخ برا من خونه
رفتن خونه
یه سگ پرید بغل سومین
سومین: ایی ولم کن چقد بامزه ای
تهیونگ: یونتان
سومین: چه سگ خوشگلیه
تهیونگ: بریم بخوابیم
سومین: اوک.. کجا باید بخوابم؟؟
تهیونگ: اتاق من
سومین: واتتتتت
تهیونگ: بدو
سومین: من بمیرمم اینجا نمی خوابم
تهیونگ: خب برو تو اتاق اخری بخواب
سومین: از اینجا مطمئنم بهتره
تهیونگ: اره😏
رفت ببینه
سومین: اینجا چه گورستونی عه.. برگردم همونجا بهترعع
داشت میدوید رف سمت در اتاق یدفع در باز شد رف تو بغل تهیونگ
سومین: ببخشید
تهیونگ: می خوای اونحا بخابی
سو مین: نههههههههه
تهیونگ: برو لباسات عوض کن
سومین: برو بیرون
تهیونگ: از اتاق خودم بیرونم میکنی
سومین: بروووو بیروووون
تهیونگ: باشع باشع
لباس خواب پوشیدن ست بود(عکسش میذارم)
سومین: خب کی رو مبل می خوابه
تهیونگ: هیچ کس
دست سو مین کشید انداخت روتخت بغلش کرد
سومین: ایی چیکار میکنی
تهیونگ: بخواب اگه می خوای فردا بری خونه
سومین: شب بخیر
بریم سراغ جیمین و سوک یونگ
سوک یونگ: اوفف چه خونه خوشگلیه
جیمین: خب باشه از این طرف بیا
سوک یونگ: اصلا نباید ازت تعریف کرد
جیمین نزدیک صورتش رف طوری که نفساشون می خورد بهم
جیمین:دوس نداری بری خونه ات
سوک یونگ: ...
جیمین: بدو خیلی خوابم میاد
سوک یونگ: لعنت بهتتتتت
سوک یونگ: کجا بخوابممم
جیمین: همیشه انقد پر سر و صدایی
سوک یونگ: دهنت ببند شا
جیمین: برو لباسات عوض کن تموم شد بگو
از اتاق رف بیرون(عکس میفرستم)
سوک یونگ: 😝
جیمین: تموم نشد
سوک یونگ: صب کنننن
عوض کرد
سوک یونگ: بیا تو
جیمین: اومدم
۴.۷k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.