هردو با دستای خونی از اون خونه ی متروکه اومدن بیرون
هردو با دستای خونی از اون خونه ی متروکه اومدن بیرون
با خوشحالی و لبخند انگار نه انگار تا همین چند لحظه پیش یکیو کشته بودن
پسر اولی گفت:جونگکوکا سریع بیا بریم دستمونو بشوریم و بریم
جونگکوک.وای تهیونگ خدایی خیلی حال داد
تهیونگ. موافقم
هردو با لبخندی که به روی لب داشتن به سمت شیر اب رفتن تا دستاشونو بشورن
جونگکوک. تهیونگ میگم بیا بیشتر از اینکارا کنیم خیلی حال میده
تهیونگ. نچ نچ نچ نشد دیگه من بدون دلیل آدم نمیکشم تازه دلیلم باید محکم باشه
جونگکوک.حالا مثلا دلیل اینکه این مرتیکه رو کشتیم چی بود؟یا چقدر محکم بود؟
تهیونگ.اوم مثلا شاید دلیلش این بود که اکس خواهرم که درواقعه همون دوست صمیمیم هست رو دوباره به خواهرم برسونم این دلیل اندازه ای محکم هست که میلیونها آدم رو براش بکشم
تهیونگ به داخل خونه متروکه نگاه کرد و ادامه داد
این مرتیکه هم مانعه بود بینتون
البته شایدم برامون خوب بود ،باعث شد همچون حس فوقالعاده ای رو تجربه کنیم
جونگکوک. هوم دقیقا تازه باعث شد که بخوایم انسان های بیشتری و به قتل برسونیم
پس اگر واسه ی قتل جدید دلیل لازم باشه،هزارتا دلیل برات میارم مستر کیم
تهیونگ. باشه حالا بیا سوار شو
هردو سوار ماشین شدن و به سمت شهر راه افتادن.................
داستان:
جونگکوک دوست صمیمی تهیونگ بوده که عاشق خواهر تهیونگ شده بعد پس از یه مدت رابطه با خواهر تهیونگ از همدیگه جدا میشن و خواهر تهیونگ میره با یکی دیگه
از شانس بدشم کسی که خواهر تهیونگ باهاش تو رابطه میره دوست صمیمی سابق تهیونگ و جونگکوک بوده
پارک جیمین...................
با خوشحالی و لبخند انگار نه انگار تا همین چند لحظه پیش یکیو کشته بودن
پسر اولی گفت:جونگکوکا سریع بیا بریم دستمونو بشوریم و بریم
جونگکوک.وای تهیونگ خدایی خیلی حال داد
تهیونگ. موافقم
هردو با لبخندی که به روی لب داشتن به سمت شیر اب رفتن تا دستاشونو بشورن
جونگکوک. تهیونگ میگم بیا بیشتر از اینکارا کنیم خیلی حال میده
تهیونگ. نچ نچ نچ نشد دیگه من بدون دلیل آدم نمیکشم تازه دلیلم باید محکم باشه
جونگکوک.حالا مثلا دلیل اینکه این مرتیکه رو کشتیم چی بود؟یا چقدر محکم بود؟
تهیونگ.اوم مثلا شاید دلیلش این بود که اکس خواهرم که درواقعه همون دوست صمیمیم هست رو دوباره به خواهرم برسونم این دلیل اندازه ای محکم هست که میلیونها آدم رو براش بکشم
تهیونگ به داخل خونه متروکه نگاه کرد و ادامه داد
این مرتیکه هم مانعه بود بینتون
البته شایدم برامون خوب بود ،باعث شد همچون حس فوقالعاده ای رو تجربه کنیم
جونگکوک. هوم دقیقا تازه باعث شد که بخوایم انسان های بیشتری و به قتل برسونیم
پس اگر واسه ی قتل جدید دلیل لازم باشه،هزارتا دلیل برات میارم مستر کیم
تهیونگ. باشه حالا بیا سوار شو
هردو سوار ماشین شدن و به سمت شهر راه افتادن.................
داستان:
جونگکوک دوست صمیمی تهیونگ بوده که عاشق خواهر تهیونگ شده بعد پس از یه مدت رابطه با خواهر تهیونگ از همدیگه جدا میشن و خواهر تهیونگ میره با یکی دیگه
از شانس بدشم کسی که خواهر تهیونگ باهاش تو رابطه میره دوست صمیمی سابق تهیونگ و جونگکوک بوده
پارک جیمین...................
۳.۶k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.