𝚙𝚊𝚛𝚝⁴³
عشق یا نیاز( 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐧𝐞𝐞𝐝)𝚙𝚊𝚛𝚝⁴³
÷اهمم بله بفرمایید + بابا قول دادی ها خداحافظ . باباش: خداحافظ
.
.
.
.
دوباره اومدم تو این خونه تک و تنها
پزش زمانی: دیروز کوک اومد برا نیاز و چیز دیگه ای نگفت و طبق معمول رفت . نمیتونم همینطور بشینم رفتنش رو تماشا کنم.... + الو منجیر کجایین ؟ ÷ سلام من خونه خودمم + پسرا پیشتون نیستن ÷ نه اونا خوابگاه هستن + ممنون فعلا .
رفتم سمت خوابگاه در زدم و به تهیونگ گفتم کوک رو صدا کنه $ کوک بدو بیا _ وایسا اومدم +سلام آقای جئون یه لحظه میشه بیاد بریم پارک ساحلی . تهیونگ یه چیزی بهش گفت و رفت ماسک و کلاهشو برداشت اومد تا پارک ساحلی هیچ حرفی نزدیم بلاخره وایسید یه جا رو وایسادم + یه سوالی ازت میخوام بپرسم _ بپرس + چرا بهم اهمیت نمیدی چرا نادیدم میگیری چرا دیگه دوستم نداری چراااااا؟ . چون زیر کلاه و ماسک بود نمی دونستم چجوریع ولی خودم گریه میکردم دستشو رو آورد سمتم اشکای گونمو پاک کرد _ دلم نمیخاد گریتو ببنیم + توکه دلت نمیخاد پس چرا میگی دوسم نداری تو قول دادی پیشمبمونی یک ماه هس که اهمیت نمیدی _ میدونی چیه این یک ماه به اندازه ی یک عمر طول کشید ولی + ولی چی _ خب هر چی گفتم فراموش کن + ججوری ها . دستامو تو دستش گرفت _ ولی من بخاطر خودت اینکارو کردم چون تو بخاطر من آسیب میدیدی دلم نمیخواست بخاطر من آسیب جسمی ببینی + ججوری _ خب هیتر های ما رابطمون رو فهمیدن و میخواستن از طرف تو به من ضربه بزنن و در اصل به گروه اگر تو آسیب میدیدی این اتفاق میافتد مثل اون پسر که گرفتت....
۴0 لایک برای این پارت گود بای
÷اهمم بله بفرمایید + بابا قول دادی ها خداحافظ . باباش: خداحافظ
.
.
.
.
دوباره اومدم تو این خونه تک و تنها
پزش زمانی: دیروز کوک اومد برا نیاز و چیز دیگه ای نگفت و طبق معمول رفت . نمیتونم همینطور بشینم رفتنش رو تماشا کنم.... + الو منجیر کجایین ؟ ÷ سلام من خونه خودمم + پسرا پیشتون نیستن ÷ نه اونا خوابگاه هستن + ممنون فعلا .
رفتم سمت خوابگاه در زدم و به تهیونگ گفتم کوک رو صدا کنه $ کوک بدو بیا _ وایسا اومدم +سلام آقای جئون یه لحظه میشه بیاد بریم پارک ساحلی . تهیونگ یه چیزی بهش گفت و رفت ماسک و کلاهشو برداشت اومد تا پارک ساحلی هیچ حرفی نزدیم بلاخره وایسید یه جا رو وایسادم + یه سوالی ازت میخوام بپرسم _ بپرس + چرا بهم اهمیت نمیدی چرا نادیدم میگیری چرا دیگه دوستم نداری چراااااا؟ . چون زیر کلاه و ماسک بود نمی دونستم چجوریع ولی خودم گریه میکردم دستشو رو آورد سمتم اشکای گونمو پاک کرد _ دلم نمیخاد گریتو ببنیم + توکه دلت نمیخاد پس چرا میگی دوسم نداری تو قول دادی پیشمبمونی یک ماه هس که اهمیت نمیدی _ میدونی چیه این یک ماه به اندازه ی یک عمر طول کشید ولی + ولی چی _ خب هر چی گفتم فراموش کن + ججوری ها . دستامو تو دستش گرفت _ ولی من بخاطر خودت اینکارو کردم چون تو بخاطر من آسیب میدیدی دلم نمیخواست بخاطر من آسیب جسمی ببینی + ججوری _ خب هیتر های ما رابطمون رو فهمیدن و میخواستن از طرف تو به من ضربه بزنن و در اصل به گروه اگر تو آسیب میدیدی این اتفاق میافتد مثل اون پسر که گرفتت....
۴0 لایک برای این پارت گود بای
۳۵.۵k
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.