پارت ۱۶
باهات کاری نداره نترس ا/ت(موهاشو ناز میکنه)
+باشه(زود از بغلش اومدم بیرون)آخ ببخشید حالم خوب نبود
_(از حرکت یهاییش خندم گرفت)گفتم نه اشکال نداره
+(لبخند میزنه)
تهیونگ ویو:
لبخندش خیلی قشنگ بود میخواستم فقط نگاش کنم و اون برام لبخند بزنه چند ثانیه همونجوری بودیم که یه دفعه جدی شدم گفتم
_راننده دمه دره برو تو و سریع برو خونه خب
+آخه من با دوستم اومدم اون تنهاست اینجا
_خبب به دوستم که تو ماشینه بگو آدرسشو کجاست اونو بزارید بعد برید خونه
+ممنون موفق باشین
زود رفتم پایین جولیا بیدار نمیشد هوف گفتم نباید انقدر بخوری از گارسون یه بطری آب گرفتم و ریختم تو صورتش عین سیخ پاشد
+هی پاشو بینم یه ساعته اینجا معطل توئم ها
×بریم چیزی شده
+هی میخواستی چی بشه تو بیهوش شدی یه مرده اومد.....(همرو تعریف میکنه تا به ماشین میرسن)
×ببخشید باید کمکت میکردم به خدا حالم دسته خودم نبود
+باشه(زود از بغلش اومدم بیرون)آخ ببخشید حالم خوب نبود
_(از حرکت یهاییش خندم گرفت)گفتم نه اشکال نداره
+(لبخند میزنه)
تهیونگ ویو:
لبخندش خیلی قشنگ بود میخواستم فقط نگاش کنم و اون برام لبخند بزنه چند ثانیه همونجوری بودیم که یه دفعه جدی شدم گفتم
_راننده دمه دره برو تو و سریع برو خونه خب
+آخه من با دوستم اومدم اون تنهاست اینجا
_خبب به دوستم که تو ماشینه بگو آدرسشو کجاست اونو بزارید بعد برید خونه
+ممنون موفق باشین
زود رفتم پایین جولیا بیدار نمیشد هوف گفتم نباید انقدر بخوری از گارسون یه بطری آب گرفتم و ریختم تو صورتش عین سیخ پاشد
+هی پاشو بینم یه ساعته اینجا معطل توئم ها
×بریم چیزی شده
+هی میخواستی چی بشه تو بیهوش شدی یه مرده اومد.....(همرو تعریف میکنه تا به ماشین میرسن)
×ببخشید باید کمکت میکردم به خدا حالم دسته خودم نبود
۳.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.