داستان کاترین کالن و دراکو مالفوی پارت اول
ببخشید دوستان که دیر شد امتحان داشتم و نمیتونستم داستان بنویسم ولی الان میریم شروع کنیم
از پشت پنجره صدایی اومد پنجره رو باز کردم خدای من یه جغد بود نامه تو دهنش بود برش داشتم برای من بود از طرف هاگوارتز دو روز دیگه سال تحصیلی شروع میشد خوشحال بودم با مادرم به کوچه دیاگون رفتم و وسایل ها رو خریدم دو روز گذشت و سوار قطار شدم همه کوپهها پر بود به جز یک کوپه که سه نفر توش نشسته بودند و جای خالی یک نفر را داشتند یک دختر و دو پسر از دختر پرسیدم میشه اینجا بشینم همه کوپهها پرن گفت آره بیا دختره گفت من هرماینی هستم هرماینی گرنجر و اسم تو چیه گفتم کاترین کالن یه پسر روبروم بود از اون پرسیدم و شما گفت هری پاتر گفتم باورم نمیشه تو همون هری پاتری گفت آره همون پسری که زنده موند پسر بغلی اون گفت من هم رونالد هستم رونالد ویزلی گفتم خوشبختم .قطار راه افتاد و به سمت هاگوارتز رفتیم....
پارت بعدی رو فردا می نویسم لایک و کامنت یادتون نره
راستی دراکو پارتنر کاترین کالن هستش
از پشت پنجره صدایی اومد پنجره رو باز کردم خدای من یه جغد بود نامه تو دهنش بود برش داشتم برای من بود از طرف هاگوارتز دو روز دیگه سال تحصیلی شروع میشد خوشحال بودم با مادرم به کوچه دیاگون رفتم و وسایل ها رو خریدم دو روز گذشت و سوار قطار شدم همه کوپهها پر بود به جز یک کوپه که سه نفر توش نشسته بودند و جای خالی یک نفر را داشتند یک دختر و دو پسر از دختر پرسیدم میشه اینجا بشینم همه کوپهها پرن گفت آره بیا دختره گفت من هرماینی هستم هرماینی گرنجر و اسم تو چیه گفتم کاترین کالن یه پسر روبروم بود از اون پرسیدم و شما گفت هری پاتر گفتم باورم نمیشه تو همون هری پاتری گفت آره همون پسری که زنده موند پسر بغلی اون گفت من هم رونالد هستم رونالد ویزلی گفتم خوشبختم .قطار راه افتاد و به سمت هاگوارتز رفتیم....
پارت بعدی رو فردا می نویسم لایک و کامنت یادتون نره
راستی دراکو پارتنر کاترین کالن هستش
۱.۵k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.