part: 43
کوک به حدی عصبی بود که نمیشد باهاش حرف زد اون بیشتر از من ناراحت و عصبی شد
با لحنی پر از ناراحتی روبه من کردو گف
_حالا میخوایم چیکار کنیم
تکیه امو دادم به دیوار و سرمو انداختم پایین
هانا: مجبوریم به حرفش گوش بدیم
کوک: اخه با غقل جور درنمیاد چرا باید دوستیمونو تموم کنیم بخاطر چن تا شایعه(ناراحت)
هانا: چون که ما عروسک خیمه شب بازیه کمپانیمونیم که هر کاری بگه بدون چون و چرا باید انجام بدیم
این ی حقیقت تلخ بود چه بخوایم چه نخوایم شدیم عروسک دست کمپانی و رئساش حتی وقتی تازه دبیو کرده بودیم باید منو یونجی کاری میکردیم کع باهم شیپمون کنن البته فقط ما نبودیم همه گروه ها باید این کارو انجام میدادن ی شیپ از گروه کمپانی انتخاب میکنه و اونا باید کاری کنن که باهم شیپشون کنن و باعث معروفیت گروه بشه و اخرش هم این ماهاییم که بخاطر این شیپ ها اذیت میشیم و اسیب میبینیم حتی باعث میشه از خودمون بدمون بیاد
کوک: هه راس میگی
وایساد روبه روم و بغلم کرد منم متقابلا بغلش کردم با چه زبونی میگفتم این سخت ترین کاری بود که کمپانی ازم خواسته بود برا من بیشتر سخت بود چون من قبل اینکع فن گات سون بشم ارمی بودم و بایسمم کوک بود اینو به هیشکی نگفتم و نمیگمم اصلا نگفتم که ارمی بودم اصن به هیشکی نگفتم که کوکو دوس دارم
ولی همیشه کوکو خیلی دوس داشتم شاید لازم بود یاد بگیرم که اونو جوری دوست داشته باشم که ماه زمینو دوست داره عاشقانه ولی از دور
هانا: ازینجا به بعد ما دیگه دوتا غریبه ایم
کوک: اینقد این کلمه لعنتی رو به زبون نیار
هانا: ولی حقیقته کوک ما دیگع نباید بهم نزدیکم بشیم
کوک سرشو انداخت پایین مطمئنم الان بغض کرده چ ن هروقت بغض میکنه اینجوری سرشو میندازه پایین
هانا: یاااااا ماکه نمیخوایم بریم بمیریم فقط تاوقتی که این شایعه ها تموم شن دیگع نباید مث همیشه باهم رفتار کنیم
رفتم بغلش کردمو گفتم
_هی خرگوش انسان نما ناراحت نباش
با لحنی پر از ناراحتی روبه من کردو گف
_حالا میخوایم چیکار کنیم
تکیه امو دادم به دیوار و سرمو انداختم پایین
هانا: مجبوریم به حرفش گوش بدیم
کوک: اخه با غقل جور درنمیاد چرا باید دوستیمونو تموم کنیم بخاطر چن تا شایعه(ناراحت)
هانا: چون که ما عروسک خیمه شب بازیه کمپانیمونیم که هر کاری بگه بدون چون و چرا باید انجام بدیم
این ی حقیقت تلخ بود چه بخوایم چه نخوایم شدیم عروسک دست کمپانی و رئساش حتی وقتی تازه دبیو کرده بودیم باید منو یونجی کاری میکردیم کع باهم شیپمون کنن البته فقط ما نبودیم همه گروه ها باید این کارو انجام میدادن ی شیپ از گروه کمپانی انتخاب میکنه و اونا باید کاری کنن که باهم شیپشون کنن و باعث معروفیت گروه بشه و اخرش هم این ماهاییم که بخاطر این شیپ ها اذیت میشیم و اسیب میبینیم حتی باعث میشه از خودمون بدمون بیاد
کوک: هه راس میگی
وایساد روبه روم و بغلم کرد منم متقابلا بغلش کردم با چه زبونی میگفتم این سخت ترین کاری بود که کمپانی ازم خواسته بود برا من بیشتر سخت بود چون من قبل اینکع فن گات سون بشم ارمی بودم و بایسمم کوک بود اینو به هیشکی نگفتم و نمیگمم اصلا نگفتم که ارمی بودم اصن به هیشکی نگفتم که کوکو دوس دارم
ولی همیشه کوکو خیلی دوس داشتم شاید لازم بود یاد بگیرم که اونو جوری دوست داشته باشم که ماه زمینو دوست داره عاشقانه ولی از دور
هانا: ازینجا به بعد ما دیگه دوتا غریبه ایم
کوک: اینقد این کلمه لعنتی رو به زبون نیار
هانا: ولی حقیقته کوک ما دیگع نباید بهم نزدیکم بشیم
کوک سرشو انداخت پایین مطمئنم الان بغض کرده چ ن هروقت بغض میکنه اینجوری سرشو میندازه پایین
هانا: یاااااا ماکه نمیخوایم بریم بمیریم فقط تاوقتی که این شایعه ها تموم شن دیگع نباید مث همیشه باهم رفتار کنیم
رفتم بغلش کردمو گفتم
_هی خرگوش انسان نما ناراحت نباش
۱۱.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.