Fake Taehyung!
#وقتی_هرزه_ای
«سوهو ویو»
با صدای زنگ در از خواب بیدار شدم، کای بود در و باز کردم براش
کای: هی پسره ی دیوونه دیشب کجا غیبت زد
*حوصلم نرسید اومدم خونه
کای: حداقل میتونستی بهم بگی بعدا بری
*اصلا یهویی شد ببخشید
رفت نشست روی کاناپه تلوزیون و روشن کرد
*راحتی
کای: آره راحتم فقط ناهار چی من گشنمه
*ششش پسره ی دیوونه (توی دلم)
کای: چیزی گفتی
*نه، گفتم الان زنگ میزنم بیارن
کای: آهان پس زودتر زنگ بزن
گوشیو برداشتم و دوتا پیتزا سفارش دادم
رفتم پیش کای روی کاناپه نشستم گوشیمو برداشتم و رفتم توی پیج اینستای هه یی عکس هاشو میدیدم خیلی هات بود البته بیشتر کیوت بود با صدای کای به خودم اومدم
کای: اوه داداش گلمون باکی قرار میزاره
*هی چرت نگو
کای: ناموسا چجوری مخشو زدی من میخواستم مخشو بزنم نتونستم تو چجوری تونستی
*هی بس کن، داری راجب هه یی حرف میزنی ها
کای: ببخشید... ببخشید شوخی کردم واقعا عاشق شدی ها
*دیگه از این شوخی ها نکن
کای: باش حالا چرا داغ میکنی
صدای زنگ در اومد
*برو در و باز کن
کای: باش
کای رفت در و باز کنه، منم یه پیام به هه یی دادم
(پیام سوهو به هه یی: سلام بیب میشه امشب بریم بیرون)
.....................
«هه یی ویو»
داشتم ظرفای ناهارو خشک میکردم که برام پیام اومد فک کردم دوملیپاست پیامو باز کردم اما سوهو بود
(«پیام سوهو به هه یی»
*سلام بیب میشه امشب بریم بیرون
از بیب گفتنش حالم بهم میخورد، وای بزار یه روز از اومدنم باهات بگذره بعد باهم بریم بیرون، اما چاره ای نداشتم باید قبول میکردم
_سلام آره بریم
*خب پس ساعت 5 آماده باش میام دنبالت
_باش عزیزم میبینمت
*یه چیزی دلم برات خیلی تنگ شده
آی چندش دیگه حالم داره بهم میخوره
*منم همینطور
*بای
_بای
«پایان پیام هاشون»)
گوشیو پرت کردم اونور و دستم و کردم لای موهام، اااه پسره ی چندش روانی
(دوملیپا از همه ی کار های هه یی خبر داره)
م. هه یی: دخترم دوملیپا اومده
_بهش بگو بیاد اتاقم
دوملیپا اومد توی اتاق
•هی دختر چرا دیشب یهو غیبت زد همه جارو زیرو رو کردم مردم از نگرانی
_چیزیم نیست بشین همه چیزو برات تعریف کنم
•بگو
نشست بغلم
_دیشب که از دستشویی برمیگشتم........(مثلا گفت)
•که اینطور، حالا میخوای چیکار کنی
_هنوز بهش فک نکردم فقط میخوام بهش یه درس درست حسابی بدم
•هرکاری میخوای بکنی بکن من پشتتم ولی حواست باشه به خودت آسیب نزنی
_حواسم هست
•عاشقش نشی خودتو بدبخت کنی
_نه هیچکس نمیتونه برام جای بنیتو رو بگیره (دوست پسر قبلیش)
•هنوز اونو یادته
_آره اونو بیشتر از همه دوست داشتم و دارم همش تقصیر اون ماریا ی عوضیه یه درس هم باید به اون بدیم
•راست میگی برای این یکی همیشه آمادم تا این دختره ی هرزه رو نابودش کنم
_آفرین معلومه که دوست خودمی
بعدش دوتایی زدیم زیر خنده
_راستی گفته امشب باهم بریم بیرون
•چقدر حوله این
_اوهوم
•خدا بهت صبر بده
•حالا میخوای چیکارش کنی
_هیچی اینو کاریش ندارم فقط میخوام آبروشو ببرم
•اون وقت چطوری
_بیا تا بهت بگم چطوری
«سوهو ویو»
با صدای زنگ در از خواب بیدار شدم، کای بود در و باز کردم براش
کای: هی پسره ی دیوونه دیشب کجا غیبت زد
*حوصلم نرسید اومدم خونه
کای: حداقل میتونستی بهم بگی بعدا بری
*اصلا یهویی شد ببخشید
رفت نشست روی کاناپه تلوزیون و روشن کرد
*راحتی
کای: آره راحتم فقط ناهار چی من گشنمه
*ششش پسره ی دیوونه (توی دلم)
کای: چیزی گفتی
*نه، گفتم الان زنگ میزنم بیارن
کای: آهان پس زودتر زنگ بزن
گوشیو برداشتم و دوتا پیتزا سفارش دادم
رفتم پیش کای روی کاناپه نشستم گوشیمو برداشتم و رفتم توی پیج اینستای هه یی عکس هاشو میدیدم خیلی هات بود البته بیشتر کیوت بود با صدای کای به خودم اومدم
کای: اوه داداش گلمون باکی قرار میزاره
*هی چرت نگو
کای: ناموسا چجوری مخشو زدی من میخواستم مخشو بزنم نتونستم تو چجوری تونستی
*هی بس کن، داری راجب هه یی حرف میزنی ها
کای: ببخشید... ببخشید شوخی کردم واقعا عاشق شدی ها
*دیگه از این شوخی ها نکن
کای: باش حالا چرا داغ میکنی
صدای زنگ در اومد
*برو در و باز کن
کای: باش
کای رفت در و باز کنه، منم یه پیام به هه یی دادم
(پیام سوهو به هه یی: سلام بیب میشه امشب بریم بیرون)
.....................
«هه یی ویو»
داشتم ظرفای ناهارو خشک میکردم که برام پیام اومد فک کردم دوملیپاست پیامو باز کردم اما سوهو بود
(«پیام سوهو به هه یی»
*سلام بیب میشه امشب بریم بیرون
از بیب گفتنش حالم بهم میخورد، وای بزار یه روز از اومدنم باهات بگذره بعد باهم بریم بیرون، اما چاره ای نداشتم باید قبول میکردم
_سلام آره بریم
*خب پس ساعت 5 آماده باش میام دنبالت
_باش عزیزم میبینمت
*یه چیزی دلم برات خیلی تنگ شده
آی چندش دیگه حالم داره بهم میخوره
*منم همینطور
*بای
_بای
«پایان پیام هاشون»)
گوشیو پرت کردم اونور و دستم و کردم لای موهام، اااه پسره ی چندش روانی
(دوملیپا از همه ی کار های هه یی خبر داره)
م. هه یی: دخترم دوملیپا اومده
_بهش بگو بیاد اتاقم
دوملیپا اومد توی اتاق
•هی دختر چرا دیشب یهو غیبت زد همه جارو زیرو رو کردم مردم از نگرانی
_چیزیم نیست بشین همه چیزو برات تعریف کنم
•بگو
نشست بغلم
_دیشب که از دستشویی برمیگشتم........(مثلا گفت)
•که اینطور، حالا میخوای چیکار کنی
_هنوز بهش فک نکردم فقط میخوام بهش یه درس درست حسابی بدم
•هرکاری میخوای بکنی بکن من پشتتم ولی حواست باشه به خودت آسیب نزنی
_حواسم هست
•عاشقش نشی خودتو بدبخت کنی
_نه هیچکس نمیتونه برام جای بنیتو رو بگیره (دوست پسر قبلیش)
•هنوز اونو یادته
_آره اونو بیشتر از همه دوست داشتم و دارم همش تقصیر اون ماریا ی عوضیه یه درس هم باید به اون بدیم
•راست میگی برای این یکی همیشه آمادم تا این دختره ی هرزه رو نابودش کنم
_آفرین معلومه که دوست خودمی
بعدش دوتایی زدیم زیر خنده
_راستی گفته امشب باهم بریم بیرون
•چقدر حوله این
_اوهوم
•خدا بهت صبر بده
•حالا میخوای چیکارش کنی
_هیچی اینو کاریش ندارم فقط میخوام آبروشو ببرم
•اون وقت چطوری
_بیا تا بهت بگم چطوری
۶.۶k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.