🥂پسر خاله مافیایی من 🥂
سلام من رونیکا هستم یه برادر به اسم تیهونگ دارم من ۲۳ سالمه و توی آمریکا نیویورک زندگی میکنم پدرم مافیا هستش
سلام من تیهونگ هستم ۲۵ سالمه و من جانشین پدرم هستم و تو نیویورک زندگی میکنم
امم سلام من کاترین هستم و یه برادر به اسم جیمین دارم ۲۴ سالمه و پدرم مافیاست و توی لس آنجلس زندگی میکنم
سلام من جیمین هستم ۲۵ سالمه و جانشین پدرم هستم و تو لس آنجلس زندگی میکنم
《الامت ها رونیکا÷ جیمین× کاترین+ تیهونگ-》
کاترین ویو
خوب امروز تصمیم گرفتم برم بیرون اول یه هودی شلوار ست پوشیدم رفتم از امارت بیرون داشتم قدم میزدم که چشمم به یه کرون داگ فروش کره ای افتاد رفتم ۳ تا خریدم بعد به این فکر افتادم که چرا نرم کره گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به آقا جانگ خوب بهتر بگم من و جیمین کره به دنیا اومدیم خوب
+سلام آقا جانگ
♤سلام دخترم
+آقای جانگ میگم میشه یه امارت خوب برام پیدا کنی تو کره
♤باشه دخترم کی میای اینجا
+۲ روز دیگه
♤باشه دخترم
+ممنون آقا جانگ
♤خدافظ
+بای
خوب بهتره برم خونه رفتم خونه با چیزی که دیدم پشمام ریخت دویدم سمت خاله اخ
(الامت جینا $ جک# املیا@ تیهون&)
$سلام بر خواهر زاده عزیزم
÷ سلام دختر خاله
-سلام دختر خاله
+سلام خاله سلام رونیکا و شما
- تیهونگ هستم
+سلام تیهونگ
&خوب دخترم بیا اینجا بشین
#خوب تو هم بیا تیهونگ
+×÷-چشم
رونیکا ویو پدر داشت حرف میزد حیح همش میگفت بزرگ شدین و از این جور چیزا
کاترین ویو
که یک دفعه بابا گفت
& کاترین تو باید با تیهونگ ازدواج کنی
اون چی گفت
+دد شوخی خوبی بود
&دارم راست میگم
+بابا شوخیت گرفته من با تیهونگ ازدواج نمیکنم
دیدم سمت اتاقم درو قفل کردم تلفنم رو برداشتم و به خلبان زنگ زدم
+الو سلام میخوام برای یک ساعت دیگه.....
خوب امید وارم لذت برده باشید
خوب حالاکه کاری نداره اون قلب سفید رد قرمز کنی ممنون میشم
سلام من تیهونگ هستم ۲۵ سالمه و من جانشین پدرم هستم و تو نیویورک زندگی میکنم
امم سلام من کاترین هستم و یه برادر به اسم جیمین دارم ۲۴ سالمه و پدرم مافیاست و توی لس آنجلس زندگی میکنم
سلام من جیمین هستم ۲۵ سالمه و جانشین پدرم هستم و تو لس آنجلس زندگی میکنم
《الامت ها رونیکا÷ جیمین× کاترین+ تیهونگ-》
کاترین ویو
خوب امروز تصمیم گرفتم برم بیرون اول یه هودی شلوار ست پوشیدم رفتم از امارت بیرون داشتم قدم میزدم که چشمم به یه کرون داگ فروش کره ای افتاد رفتم ۳ تا خریدم بعد به این فکر افتادم که چرا نرم کره گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به آقا جانگ خوب بهتر بگم من و جیمین کره به دنیا اومدیم خوب
+سلام آقا جانگ
♤سلام دخترم
+آقای جانگ میگم میشه یه امارت خوب برام پیدا کنی تو کره
♤باشه دخترم کی میای اینجا
+۲ روز دیگه
♤باشه دخترم
+ممنون آقا جانگ
♤خدافظ
+بای
خوب بهتره برم خونه رفتم خونه با چیزی که دیدم پشمام ریخت دویدم سمت خاله اخ
(الامت جینا $ جک# املیا@ تیهون&)
$سلام بر خواهر زاده عزیزم
÷ سلام دختر خاله
-سلام دختر خاله
+سلام خاله سلام رونیکا و شما
- تیهونگ هستم
+سلام تیهونگ
&خوب دخترم بیا اینجا بشین
#خوب تو هم بیا تیهونگ
+×÷-چشم
رونیکا ویو پدر داشت حرف میزد حیح همش میگفت بزرگ شدین و از این جور چیزا
کاترین ویو
که یک دفعه بابا گفت
& کاترین تو باید با تیهونگ ازدواج کنی
اون چی گفت
+دد شوخی خوبی بود
&دارم راست میگم
+بابا شوخیت گرفته من با تیهونگ ازدواج نمیکنم
دیدم سمت اتاقم درو قفل کردم تلفنم رو برداشتم و به خلبان زنگ زدم
+الو سلام میخوام برای یک ساعت دیگه.....
خوب امید وارم لذت برده باشید
خوب حالاکه کاری نداره اون قلب سفید رد قرمز کنی ممنون میشم
۴۵.۷k
۲۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.