فیک تهکوک پارت۱۱
مرسی که میخونی شرایط پارت بعدی رو آخر فیک گذاشتم
ویو ته
رفتیم پایین و نشستیم سر میز که صبحونه رو آوردن ..........
[فلش بک به عصر ساعت ۷/۴۵]
_تهیونگیییییی
+بلهههههههههه
_اینجایی؟میگم من باید برم جایی ..زود برمیگردم!
+کجا؟
_عاااا خب پیش چند تا از دوستام برای ی کاری.
+نمیشه منم بیام؟
_چرا میخوای بیای؟.
+که بفهمن نباید بهت نزدیک بشن
_خیلی خب باشه برو آماده شو
+آفرین.
پریدم تو بغلش و لپش رو بوس کردم.بدو بدو رفتم تو اتاقم و ی لباس خیلی شیک پوشیدم که چند تا از مارک های کوک معلوم بشه...موهام و هم مرتبشون کردم و عطر دیوونه کننده ای زدم و از اتاق اومدم بیرون رفتم پیش کوک
_همم خوب بع خودت رسیدی
+نباید جلوی رفیقات کم بیارم!
_تو همه جوره از اونا سر تری
و روی پیشونیم ی بوسه ی نرم گذاشت
+بریم.
[فلش بک به ۳۰ مین بعد ]
_رسیدیم.
+این آپارتمانس؟
_آره تو یکی از واحداش
+آها
سوار آسانسور شدیم و طبقه رو زدیم . در آسانسور داشت بسته میشد که ۳ تا دختر مست وارد آسانسور شدن
1:طبقه ی چندمه؟
2:چهارم
3:نخیر فکر کنم چهاردهمه
1:الان کدومو بزنم
3:ولش کن تو آسانسور میخوابیم
2:بیاین از این آقایون بپرسیم.......ببخشید شما میدونید خونه ما طبقه ی چندمه؟
_نه
2:تو چی تو هم نمیدونی؟
+نه
3:هی گفتم که ول کن بیا بخوابیم
1:ببخشید آقا[رو به ته]
+بله
1:من ازتون خوشم میاد ...بیا باهم قرار بزاریم
+نمیخوام
1:چرا ؟
+چون نه میشناسمت....نه ازت خوشممیاد
1:واسه چی،......خوشگل نیستم ؟...که هستم....سک*سی نیستم که هستم.....نمیتونم هندلت کنم که میتونم چرا خب؟
+چون قلبم ی جا دیگه گیره
پاهاشو تکون داد و یهو سرشو کوبید تو دیواره ی آسانسور .بالاخره رسیدیم در آسانسور باز شد و من و کوک اومدیم بیرون که کوک سریع دکمه ی ی طبقه رو با بسته شدن در زد و در سریع بسته شد
+چیکار کردی؟
_فرستادمشون برن پایین
+آها....کدومه؟
_اون آخریه
زنگ درو زدیم که ی پسر شیک پوش درو باز کرد و رفتیم تو
[علامت سو وون /]
/سلام خوش اومدین
_+سلام
/چخبر جونگ کوک
_سلامتی
/عااا معرفی نمیکنی
_ببخشید...تهیونگ ...لی سو وون دوستم و سو وون ...کیم تهیونگ همه چیزم! :)
+خوشوقتم
/منم همینطور
_بقیه کجان؟
/گفتن کار داریم نمیتونم بیایم
_هه با خودشون چی فکر کردن؟!خودت بعدا ترتیبشون رو بده!.....خب طرف قرار داد کیه ؟ چیکارست؟موفقیاتاش؟شکستاش؟خانواده اش؟ اموالش؟همه چیشو بگو!
/اسم کاملش دو بو گیومه و مقلب به کایل، تو کار تولید مبلمانه و خیلی هم موفقه بع کشور های مختلف صادرات داره و تا الان کسی تو صنعت مبلمان ازش بهتر نیست .خانوادش هم پی در پی دکترن.مال و اموال زیادی داره انبار های پارچه های مرغوب که حدود ۳۹ تایی میشه فقط توی سئول و ازدواج نکرده و تک فرزنده پدر و مادرشه و تا ۱ ساعت دیگه هم اینجاست .
_چرا ازدواج نکرده تک فرزنده پس براش کم نمیزارن؟!
/چون اون گیه
_از کجا فهمیدی؟
/بپاش بودم که دیدم وارد بار گی شد
_شاید اونجا با کسی قراری داشته یا هر کاری!
/نه بابا رفتم دیدم که با ی پسره اول ماچ و بوس کرد بعد رفتن تو اتاق و بلعععع
_خیلی خب باشع
/من ی لحظه میرم حموم میام
_باشع
و سو وون رفت حموم
+داشتین راجب کی حرف میزدین؟
_کسی میخوام باهاش قرارداد ببندم.
+آها.
_تهیونگ
+هوم؟.
_وقتی اونا اومدن میری تو اتاق و تا زمانی که نرفتن بیرون نمیای ...باشه؟
+چی؟چرا؟
_مگه نشنیدی گفت اون گیه!
+خب که چی؟
_نمیخوام تورو هوس کنه! :(
+من نمیرم تو اتاق
_چرا ؟
+چون منم نمیخوام تورو هوس کنه!
و.........
شرایط پارت بعد
۲۵لایک و ۲۵کامنت
فالو فراموش نشه 😁
ویو ته
رفتیم پایین و نشستیم سر میز که صبحونه رو آوردن ..........
[فلش بک به عصر ساعت ۷/۴۵]
_تهیونگیییییی
+بلهههههههههه
_اینجایی؟میگم من باید برم جایی ..زود برمیگردم!
+کجا؟
_عاااا خب پیش چند تا از دوستام برای ی کاری.
+نمیشه منم بیام؟
_چرا میخوای بیای؟.
+که بفهمن نباید بهت نزدیک بشن
_خیلی خب باشه برو آماده شو
+آفرین.
پریدم تو بغلش و لپش رو بوس کردم.بدو بدو رفتم تو اتاقم و ی لباس خیلی شیک پوشیدم که چند تا از مارک های کوک معلوم بشه...موهام و هم مرتبشون کردم و عطر دیوونه کننده ای زدم و از اتاق اومدم بیرون رفتم پیش کوک
_همم خوب بع خودت رسیدی
+نباید جلوی رفیقات کم بیارم!
_تو همه جوره از اونا سر تری
و روی پیشونیم ی بوسه ی نرم گذاشت
+بریم.
[فلش بک به ۳۰ مین بعد ]
_رسیدیم.
+این آپارتمانس؟
_آره تو یکی از واحداش
+آها
سوار آسانسور شدیم و طبقه رو زدیم . در آسانسور داشت بسته میشد که ۳ تا دختر مست وارد آسانسور شدن
1:طبقه ی چندمه؟
2:چهارم
3:نخیر فکر کنم چهاردهمه
1:الان کدومو بزنم
3:ولش کن تو آسانسور میخوابیم
2:بیاین از این آقایون بپرسیم.......ببخشید شما میدونید خونه ما طبقه ی چندمه؟
_نه
2:تو چی تو هم نمیدونی؟
+نه
3:هی گفتم که ول کن بیا بخوابیم
1:ببخشید آقا[رو به ته]
+بله
1:من ازتون خوشم میاد ...بیا باهم قرار بزاریم
+نمیخوام
1:چرا ؟
+چون نه میشناسمت....نه ازت خوشممیاد
1:واسه چی،......خوشگل نیستم ؟...که هستم....سک*سی نیستم که هستم.....نمیتونم هندلت کنم که میتونم چرا خب؟
+چون قلبم ی جا دیگه گیره
پاهاشو تکون داد و یهو سرشو کوبید تو دیواره ی آسانسور .بالاخره رسیدیم در آسانسور باز شد و من و کوک اومدیم بیرون که کوک سریع دکمه ی ی طبقه رو با بسته شدن در زد و در سریع بسته شد
+چیکار کردی؟
_فرستادمشون برن پایین
+آها....کدومه؟
_اون آخریه
زنگ درو زدیم که ی پسر شیک پوش درو باز کرد و رفتیم تو
[علامت سو وون /]
/سلام خوش اومدین
_+سلام
/چخبر جونگ کوک
_سلامتی
/عااا معرفی نمیکنی
_ببخشید...تهیونگ ...لی سو وون دوستم و سو وون ...کیم تهیونگ همه چیزم! :)
+خوشوقتم
/منم همینطور
_بقیه کجان؟
/گفتن کار داریم نمیتونم بیایم
_هه با خودشون چی فکر کردن؟!خودت بعدا ترتیبشون رو بده!.....خب طرف قرار داد کیه ؟ چیکارست؟موفقیاتاش؟شکستاش؟خانواده اش؟ اموالش؟همه چیشو بگو!
/اسم کاملش دو بو گیومه و مقلب به کایل، تو کار تولید مبلمانه و خیلی هم موفقه بع کشور های مختلف صادرات داره و تا الان کسی تو صنعت مبلمان ازش بهتر نیست .خانوادش هم پی در پی دکترن.مال و اموال زیادی داره انبار های پارچه های مرغوب که حدود ۳۹ تایی میشه فقط توی سئول و ازدواج نکرده و تک فرزنده پدر و مادرشه و تا ۱ ساعت دیگه هم اینجاست .
_چرا ازدواج نکرده تک فرزنده پس براش کم نمیزارن؟!
/چون اون گیه
_از کجا فهمیدی؟
/بپاش بودم که دیدم وارد بار گی شد
_شاید اونجا با کسی قراری داشته یا هر کاری!
/نه بابا رفتم دیدم که با ی پسره اول ماچ و بوس کرد بعد رفتن تو اتاق و بلعععع
_خیلی خب باشع
/من ی لحظه میرم حموم میام
_باشع
و سو وون رفت حموم
+داشتین راجب کی حرف میزدین؟
_کسی میخوام باهاش قرارداد ببندم.
+آها.
_تهیونگ
+هوم؟.
_وقتی اونا اومدن میری تو اتاق و تا زمانی که نرفتن بیرون نمیای ...باشه؟
+چی؟چرا؟
_مگه نشنیدی گفت اون گیه!
+خب که چی؟
_نمیخوام تورو هوس کنه! :(
+من نمیرم تو اتاق
_چرا ؟
+چون منم نمیخوام تورو هوس کنه!
و.........
شرایط پارت بعد
۲۵لایک و ۲۵کامنت
فالو فراموش نشه 😁
۱۱.۶k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.