ویو ات
ویو ات
وارد بار شدیم سفارش. ادیم نشتیم خیلی مست نکردن ولی جنی داش میمرد یه دفعه یه دستی رو شونم حس کردم یه مرد مست بود
مرد: یه شب رومانتیک با من میگذرونیم بیب
ات: برو گمشو
ویو جیمین:
از شرکت برگشتم که برم پیشه خواهرم ات که بهش اعتراف کنم گل مورده علاقه شو گرفتم و راه افتادم وقتی رسیدم خونه دیدم نیست به گوشیش زنگ زدم جواب نداد رفتم باری که همیشه میره دیدم یه پسره اونو بلند کرده و ات داره جیغ میزنه رفتم یه مشت زدم تو صورت مرده
جیمین: چی کار میکردی با حالت عصبی
ات رو بلند کردم بردمش خونه انداختمش تخت
بعد موقع تموم کردم😈😈😈😈
وارد بار شدیم سفارش. ادیم نشتیم خیلی مست نکردن ولی جنی داش میمرد یه دفعه یه دستی رو شونم حس کردم یه مرد مست بود
مرد: یه شب رومانتیک با من میگذرونیم بیب
ات: برو گمشو
ویو جیمین:
از شرکت برگشتم که برم پیشه خواهرم ات که بهش اعتراف کنم گل مورده علاقه شو گرفتم و راه افتادم وقتی رسیدم خونه دیدم نیست به گوشیش زنگ زدم جواب نداد رفتم باری که همیشه میره دیدم یه پسره اونو بلند کرده و ات داره جیغ میزنه رفتم یه مشت زدم تو صورت مرده
جیمین: چی کار میکردی با حالت عصبی
ات رو بلند کردم بردمش خونه انداختمش تخت
بعد موقع تموم کردم😈😈😈😈
۱۰.۶k
۲۴ آبان ۱۴۰۳