وقتی مست میکنی و میگی تو کی هستی؟!p1
وقتی مست میکنی و میگی تو کی هستی؟!p1
#هیونجین #استری_کیدز #درخواستی
اروم و اهسته داشت از پله ها پایین می امد،یکبار بالا پایین کرد تا بتونه دوباره تورو توی کولش نگه داره..
سنگینی زیادی نداشتی اما خب..یکم نگه داشتنت سخت بود..
درحالی که نفس نفس میزد مکثی کرد و به تو نیم نگاهی کرد که سرت را روی شونه اش گذاشته بودی و خمار به زمین خیره شده بودی..
دوباره سرش را برگرداند و به راهِ طولانی یِ راهرو خیره شد،آه طولانی ای به سر داد و دوباره مشغول راه رفتن شد
بعد از رسیدن به انتهای راهرو لبخندی روی لبش شکل گرفت اول رمز در را وارد کرد و بعد در را از چهارچوب فاصله داد اول خودش وارد و سپس با پاش در را بست.
ابتدا اول کفش های خودش را دراورد وارد خانه شد از طریق اینه ای که اویز شدع بود به وضعت نگاه کرد،کاملا مشخص بود که حال خودت نیستی و کلی ازت بوی الکل میاد
به سمت کاناپه کرمی رنگ رفت و پشتش را به کاناپه کرد،بعدش اروم جسم خسته و بی روحِ تورو توش قرار داد حالا میتونست توی کولش سبکی احساس کنه..
نفسش را بیرون هدایت کرد،بدنش را چرخاند و روبه روی تو وایستاد با پشیمونی و تاسف نگاهت میکرد
با کاناپه لم داده بودی که با دیدن مدل قیافش خنده ای کردی
=هی مرتیکه گاو!!..میدونی دوست پسرم بفهمه خونه یه غریبم تیکه پارت میکنه؟!
_مرتیکه..گاو؟!
حالت چهرش تغییر کرد و پوزخندی زد بهت نزدیک شد و روبه روت خم شد ، روی زانو هاش نشست به صورتِ خمارت خیره شد
_ ا/ت..وقتی قراره انقدر خنگ بشی چرا از حدت زیاد میخوری اخه؟! اصلا چطور میتونی منو یکی دیگه ببینی؟
=تو..کی هستی هااا...
چشم هاش را بست و الکی شروع بع گریه کردن کرد..
=هیونجینمو میخواممممم(گریه شدید
#هیونجین #استری_کیدز #درخواستی
اروم و اهسته داشت از پله ها پایین می امد،یکبار بالا پایین کرد تا بتونه دوباره تورو توی کولش نگه داره..
سنگینی زیادی نداشتی اما خب..یکم نگه داشتنت سخت بود..
درحالی که نفس نفس میزد مکثی کرد و به تو نیم نگاهی کرد که سرت را روی شونه اش گذاشته بودی و خمار به زمین خیره شده بودی..
دوباره سرش را برگرداند و به راهِ طولانی یِ راهرو خیره شد،آه طولانی ای به سر داد و دوباره مشغول راه رفتن شد
بعد از رسیدن به انتهای راهرو لبخندی روی لبش شکل گرفت اول رمز در را وارد کرد و بعد در را از چهارچوب فاصله داد اول خودش وارد و سپس با پاش در را بست.
ابتدا اول کفش های خودش را دراورد وارد خانه شد از طریق اینه ای که اویز شدع بود به وضعت نگاه کرد،کاملا مشخص بود که حال خودت نیستی و کلی ازت بوی الکل میاد
به سمت کاناپه کرمی رنگ رفت و پشتش را به کاناپه کرد،بعدش اروم جسم خسته و بی روحِ تورو توش قرار داد حالا میتونست توی کولش سبکی احساس کنه..
نفسش را بیرون هدایت کرد،بدنش را چرخاند و روبه روی تو وایستاد با پشیمونی و تاسف نگاهت میکرد
با کاناپه لم داده بودی که با دیدن مدل قیافش خنده ای کردی
=هی مرتیکه گاو!!..میدونی دوست پسرم بفهمه خونه یه غریبم تیکه پارت میکنه؟!
_مرتیکه..گاو؟!
حالت چهرش تغییر کرد و پوزخندی زد بهت نزدیک شد و روبه روت خم شد ، روی زانو هاش نشست به صورتِ خمارت خیره شد
_ ا/ت..وقتی قراره انقدر خنگ بشی چرا از حدت زیاد میخوری اخه؟! اصلا چطور میتونی منو یکی دیگه ببینی؟
=تو..کی هستی هااا...
چشم هاش را بست و الکی شروع بع گریه کردن کرد..
=هیونجینمو میخواممممم(گریه شدید
۲۲.۱k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.