عشقه دردسرساز p⁵⁹
عشقه دردسرساز p⁵⁹
فلیکس.
چانو هیون برگشتن و ۵ تا بیلط گرفته بود پرواز یه ساعته دیگه بود وسایلامو جمع کردم و آماده شدیم بریم فرودگاه زمان پروازمون رسید و سوار شدیم و برگشتیم سئول ساعت ۹ شب بود لینو: به سونبه زنگ بزن بگو فردا بریم مطب اون دکتره...اسم چی بود؟ هان: جینیونگ لینو: درسته جینیونگ @باشه زنگ زدم هیونگ چن: بله؟ @سلام هیونگ چن: بلاخره یه بار خودت جواب دادی😂 @هیونگ ما الان رسیدیم سئول اگه میشه با جینیونگ شی حرف بزنین فردا بریم مطبشون چن: باشه فردا ادرسو برات میفرستم @ساعت چند؟ چن: ۱۰ صبح @باشه ممنون چن: خدافظ @خدافظ
صبح ساعت ۹:۴۵
بلند شدم به گوشیم نگاه کردم هیونگ آدرسو فرستاده بود حاضر شدم و رفتم پایین @هی هیونگا زود باشین دیر شد چان از دستشویی در اومد چان: خب بابا بقیه هم حاضر شدن و رفتیم به سمت ادرسی که هیونگ فرستاده بود چن: سلاااام خوش اومدین به سئول:) بیاین بریم رفتیم مطب جینیونگ دو سه تا ازمایش دادم و برگشتم اتاقش جینیونگ: من تا جواب ازمایش هات میاد طبق ازمایش قبلیت دارو مینویسم فقط هر وقت جوابش اومد سریع بیا تا اگه نیاز باشه دارو هات رو عوض کنم @باشه ممنون دارو هارو از داروخونه گرفتیم چن: اممم من میرم با جینیونگ درمورد اضطرابت حرف بزنم @ممنون هیونگ رفت چان: تو گفتی بهش؟ @اره چان: کی؟؟ @دیروز چان: چی؟ پس چرا وقتی گفتم بزار من بهش بگم اونجوری کردی؟؟ هان: من زنگ زدم به هیونگ چان: اوکی اشکال نداره همین که مشکلت حل بشه برا من کافیه... کمی بعد هیونگ با یه لبخند برگشت @چی گفتن؟ چن: یه دوستی داره روانشناسه گفت برامون ازش وقت میگیره @اها...خیلی ممنون چن: خواهش عزیزم... میخوای کاراموز شی؟ @ اگه مشکلاتم حل بشه اره چن: اونا که حل میشن نگران نباش...بیا اس ام @چی؟ چن: اگه بخوای من با رئیس حرف میزنم تا بیای اس ام یه نگاه به هان و بچه ها انداختم و یه نگاه به هیونگ تو دوراهی بدی قرار گرفته بودم @هیونگ اگه میشه بزارین تو جی وای پی کاراموز شم...با بچه ها... چن: عااا...باش من فک کردم هنوز تصمیمت رو نگرفتی...@هیونگ لطفا ناراحت نشو چن: نه ناراحت برای چی...؟ امیدوارم موفق باشی...از کمپانی زنگ زده بودن من باید زودتر برم... جینیونگ هروقت وقت گرفت بهت خبر میدم @باشه ممنون خدافظی کرد و رفت ~فک کنم ناراحت شدن... لینو: منم همین فکر رو میکنم چان: بریم
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
فلیکس.
چانو هیون برگشتن و ۵ تا بیلط گرفته بود پرواز یه ساعته دیگه بود وسایلامو جمع کردم و آماده شدیم بریم فرودگاه زمان پروازمون رسید و سوار شدیم و برگشتیم سئول ساعت ۹ شب بود لینو: به سونبه زنگ بزن بگو فردا بریم مطب اون دکتره...اسم چی بود؟ هان: جینیونگ لینو: درسته جینیونگ @باشه زنگ زدم هیونگ چن: بله؟ @سلام هیونگ چن: بلاخره یه بار خودت جواب دادی😂 @هیونگ ما الان رسیدیم سئول اگه میشه با جینیونگ شی حرف بزنین فردا بریم مطبشون چن: باشه فردا ادرسو برات میفرستم @ساعت چند؟ چن: ۱۰ صبح @باشه ممنون چن: خدافظ @خدافظ
صبح ساعت ۹:۴۵
بلند شدم به گوشیم نگاه کردم هیونگ آدرسو فرستاده بود حاضر شدم و رفتم پایین @هی هیونگا زود باشین دیر شد چان از دستشویی در اومد چان: خب بابا بقیه هم حاضر شدن و رفتیم به سمت ادرسی که هیونگ فرستاده بود چن: سلاااام خوش اومدین به سئول:) بیاین بریم رفتیم مطب جینیونگ دو سه تا ازمایش دادم و برگشتم اتاقش جینیونگ: من تا جواب ازمایش هات میاد طبق ازمایش قبلیت دارو مینویسم فقط هر وقت جوابش اومد سریع بیا تا اگه نیاز باشه دارو هات رو عوض کنم @باشه ممنون دارو هارو از داروخونه گرفتیم چن: اممم من میرم با جینیونگ درمورد اضطرابت حرف بزنم @ممنون هیونگ رفت چان: تو گفتی بهش؟ @اره چان: کی؟؟ @دیروز چان: چی؟ پس چرا وقتی گفتم بزار من بهش بگم اونجوری کردی؟؟ هان: من زنگ زدم به هیونگ چان: اوکی اشکال نداره همین که مشکلت حل بشه برا من کافیه... کمی بعد هیونگ با یه لبخند برگشت @چی گفتن؟ چن: یه دوستی داره روانشناسه گفت برامون ازش وقت میگیره @اها...خیلی ممنون چن: خواهش عزیزم... میخوای کاراموز شی؟ @ اگه مشکلاتم حل بشه اره چن: اونا که حل میشن نگران نباش...بیا اس ام @چی؟ چن: اگه بخوای من با رئیس حرف میزنم تا بیای اس ام یه نگاه به هان و بچه ها انداختم و یه نگاه به هیونگ تو دوراهی بدی قرار گرفته بودم @هیونگ اگه میشه بزارین تو جی وای پی کاراموز شم...با بچه ها... چن: عااا...باش من فک کردم هنوز تصمیمت رو نگرفتی...@هیونگ لطفا ناراحت نشو چن: نه ناراحت برای چی...؟ امیدوارم موفق باشی...از کمپانی زنگ زده بودن من باید زودتر برم... جینیونگ هروقت وقت گرفت بهت خبر میدم @باشه ممنون خدافظی کرد و رفت ~فک کنم ناراحت شدن... لینو: منم همین فکر رو میکنم چان: بریم
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
۶.۴k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.