پارت نه (فصل دو)
+چرا
_تو حالا پاشو میگم
+اخه ادرس میدم
_پاشو بشین رو پام
+لازم نکرده من بچه نیستم که اگه میخوایی میتونی وایسی
_باشه
ادرس رو دادم و رسیدیم به جای مورد علاقم اونجا خلوت بود و چندتا هم اسب بود که صاحبشون یه اجوشی مهربون بود که اونارو اجاره میداد
پیاده شدیم و بقیه رفتن عکاسی ولی من رفتم به اجوشی سلام دادم(علامت اجوشی#)
اجوشیییی منو یادت میاد؟
#خندید و گفت معلومه که دخترم
رفتم بغلش کردم
+اجوشی میخوام اسب اجاره کنم چقدر میشه
#قابلتو نداره دختر مهربونم
+ممنونم
#هزار وون(تقریبا ۲۰۰ هزار تومن)
پول رو به اجوشی دادم و رفتم سوار اسب همیشگیم ولوت شدم که اسمشو خودم گذاشته بودم همه بهم نگاه میکردن رفتم پیششون و گفتم اگه بلدید میتونین از اجوشی یدونه از اینارو اجاره کنید ۱۰۰۰وون برای نیم ساعت و رفتم خیلی دور با دوربینم چندتا عکس از ولوت و منظره گرفتم و برگشتم
دیدم اجوشی داره به بچه ها اسب سواری یاد میده بعضی ها بلدن و بعضی ها دونفری هستن که دیدم تهیونگ هم با اسبش اومد سمتم
+توهم بلدی
_اره ولی فک نمی کردم توهم بلد باشی
+نه بلدم اوه ۲۰ دیقه وقت دارم هنوز
تو چقدر وقت داری
_منم ۲۰ دیقه
+پس بیا باهم بریم
_باش
اروم اروم حرکت میکردیم که تهیونگ گفت:راستی ا/ت لونا(زن جیهوپ) میگه توکه معلم ورزشی میتونی بهش رقص میله یاد بدی
+اره مشکلی نداره من استادم توش
_چقدر هنرمندی تو دختر
+مرسی
_لباس خیلی بهت میاد
+مرسی راستی میدونی اسبی که سوارشی اسم داره
_نه کی گذاشته
+من
_تو چرا
+اینجا جای مورد علاقه منه هروقت به ارامش نیاز دارم میام اینجا و چون زیاد اومدم واسه اسبا اسم گذاشتم حتی اجوشی هم با این اسم اینارو صدا میزنه
_اهان حالا اسمش چیه
+من با توجه به خاصیت هاشون اسمشون رو گذاشتم که مال تو اهریمنه
_و مال تو چیه
+این تقریبا اسب خودمه چون هر وقت میام سوار این میشم اسمشو ولوت هس
_خیلی اسم قشنگی داره
+اره خیلی
به نظرم بیا چند تا عکس بگیریم
_باشه
با تهیونگ چندتا عکس گرفتیم از خودمون و اسبامون
برگشتیم که دیدیم همه منتظر نهار هستن و اجوشی داره براشون سوپ درست میکنه رفتیم و اسبارو تحویل دادیم
تهیونگ رفت نشست منم با اجوشی حرف زدم وقتی غذا اماده شد ماهم رفتیم نشستیم
+اجوشییی سوپ هات هنوز مزه قدیمیشو میدن
_مگه توخوردی
+اره هروقت که اینجا میومدم اجوشی منو به سوپ دعوت میکرد
منو اجوشی رفیق هستیم
شب رو اونجا گذروندیم ولی من خوابم نگرفت و رفتم با ولوت گشتم واسه اجوشی مشکلی نداشت و ازش اجازه گرفته بودم تا ساعت ۴ با ولوت گشتیم از طلوع خورشید عکس گرفتم و اومدم خوابیدم صبح بیدار شدیم و از اجوشی خدافظی کردیم و رفتیم
جونگ کوک:خب مقصد بعدی کجاس
+بریم مرکز خرید خسته شدم از بس لباس های تهیونگ رو پوشیدم
_چرا خیلی بهت میاد
_تو حالا پاشو میگم
+اخه ادرس میدم
_پاشو بشین رو پام
+لازم نکرده من بچه نیستم که اگه میخوایی میتونی وایسی
_باشه
ادرس رو دادم و رسیدیم به جای مورد علاقم اونجا خلوت بود و چندتا هم اسب بود که صاحبشون یه اجوشی مهربون بود که اونارو اجاره میداد
پیاده شدیم و بقیه رفتن عکاسی ولی من رفتم به اجوشی سلام دادم(علامت اجوشی#)
اجوشیییی منو یادت میاد؟
#خندید و گفت معلومه که دخترم
رفتم بغلش کردم
+اجوشی میخوام اسب اجاره کنم چقدر میشه
#قابلتو نداره دختر مهربونم
+ممنونم
#هزار وون(تقریبا ۲۰۰ هزار تومن)
پول رو به اجوشی دادم و رفتم سوار اسب همیشگیم ولوت شدم که اسمشو خودم گذاشته بودم همه بهم نگاه میکردن رفتم پیششون و گفتم اگه بلدید میتونین از اجوشی یدونه از اینارو اجاره کنید ۱۰۰۰وون برای نیم ساعت و رفتم خیلی دور با دوربینم چندتا عکس از ولوت و منظره گرفتم و برگشتم
دیدم اجوشی داره به بچه ها اسب سواری یاد میده بعضی ها بلدن و بعضی ها دونفری هستن که دیدم تهیونگ هم با اسبش اومد سمتم
+توهم بلدی
_اره ولی فک نمی کردم توهم بلد باشی
+نه بلدم اوه ۲۰ دیقه وقت دارم هنوز
تو چقدر وقت داری
_منم ۲۰ دیقه
+پس بیا باهم بریم
_باش
اروم اروم حرکت میکردیم که تهیونگ گفت:راستی ا/ت لونا(زن جیهوپ) میگه توکه معلم ورزشی میتونی بهش رقص میله یاد بدی
+اره مشکلی نداره من استادم توش
_چقدر هنرمندی تو دختر
+مرسی
_لباس خیلی بهت میاد
+مرسی راستی میدونی اسبی که سوارشی اسم داره
_نه کی گذاشته
+من
_تو چرا
+اینجا جای مورد علاقه منه هروقت به ارامش نیاز دارم میام اینجا و چون زیاد اومدم واسه اسبا اسم گذاشتم حتی اجوشی هم با این اسم اینارو صدا میزنه
_اهان حالا اسمش چیه
+من با توجه به خاصیت هاشون اسمشون رو گذاشتم که مال تو اهریمنه
_و مال تو چیه
+این تقریبا اسب خودمه چون هر وقت میام سوار این میشم اسمشو ولوت هس
_خیلی اسم قشنگی داره
+اره خیلی
به نظرم بیا چند تا عکس بگیریم
_باشه
با تهیونگ چندتا عکس گرفتیم از خودمون و اسبامون
برگشتیم که دیدیم همه منتظر نهار هستن و اجوشی داره براشون سوپ درست میکنه رفتیم و اسبارو تحویل دادیم
تهیونگ رفت نشست منم با اجوشی حرف زدم وقتی غذا اماده شد ماهم رفتیم نشستیم
+اجوشییی سوپ هات هنوز مزه قدیمیشو میدن
_مگه توخوردی
+اره هروقت که اینجا میومدم اجوشی منو به سوپ دعوت میکرد
منو اجوشی رفیق هستیم
شب رو اونجا گذروندیم ولی من خوابم نگرفت و رفتم با ولوت گشتم واسه اجوشی مشکلی نداشت و ازش اجازه گرفته بودم تا ساعت ۴ با ولوت گشتیم از طلوع خورشید عکس گرفتم و اومدم خوابیدم صبح بیدار شدیم و از اجوشی خدافظی کردیم و رفتیم
جونگ کوک:خب مقصد بعدی کجاس
+بریم مرکز خرید خسته شدم از بس لباس های تهیونگ رو پوشیدم
_چرا خیلی بهت میاد
۴.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.