دو روز بعد

دو روز بعد
ویو ات
تو این دو روز برام هی پیام هایی درباره ی کوک میفرستاد هی میگفت از کوک جدا شو اون آدم خطرناکیه وچند تا چرتو پرت دیگع
من پیام هاشو پاک کردم رفتم کافه چندتا مشتری اومد ن کارم که تموم شو کافه رو بستم اومدم خونه
اخبارو باز کردم دیدم عکس کوک بود نوشته بودن بلاخره عکس یکی از بزرگترین مافیای جهان رو پیدا کردیم
وشناسایی شدع هرچه زود تر دستگیر میشه
خیلی ترسیدم به کوک زنگ زدم مو اینارو توضیح دادم
کوک ات ببین من میخاستم بهت بگم
ات کوک حالم ازت بهم میخوام من دیگع نمیخوام با تو باشم
کوک .مگه دست تو رابطمون من دوستت دارم پس توعم باید دوسم داشته باشی
ات . کوک بسه دگع هق خدافظ
کوک . ات ات نه خواهش میکنم
ات گوشیو قطع کردم ورفتم بار
کوک . ات گوشی قطع کرد حالم خیلی بد بود تصمیم گرفتم برم بار