سناریو اسلیترین
وقتی بهشون کم توجهی کنی:
درخواستی *
تام: خیلی میره رو مخش ولی اهمیت نمیده و آخر میبینه ن واقعا داری نادیده میگیری میاد پیشت
< هعی پس من چی؟>
ریگولوس: فک میکنه باهاش قهری واسه همین با ی دسته گل و شکلات میادپیشت و اونارو بت میده
< نمیدونم چیکار کردم ولی ببخشید خب؟>
متیو: از پشت بغلت میکنه
< تا آشتی نکنی ولت نمیکنم>
ا/ت: ولی من ک قهر نیستم
متیو: حالا هر چی
و سفت تر بعلت میکنه
تئو: با خشم نگات میکنه و وقتی ت میری ت اتاق ی بسته سیگارو تموم میکنه و ت از روی سلفه هاش میفهمی و وقتی بیای بیرون موهاتو میده پشت گوشت و میگه: منو ک یادت نرفته؟ البته یاد آوری کردنم کاری نداره
لورنزو: ی دسته گل مشکی با ی گل سفید برات مباره همراه ی نامه رو تختت میزاره وقتی میری ت اتاقت و میبینیش نامه رو میخونی
نامه:
من تورو اینجوری میبینم ...♡
(ینی ت گل سفیدی همه مشکی)
دریکو: محکم بغلت میکنه و ی سیب سبزه میده بت
<خوشم نمیاد قهر کنی مار کوچولوم>
و سرشو ت گردنت فرو میکنه
حمایت فرند؟
درخواستی *
تام: خیلی میره رو مخش ولی اهمیت نمیده و آخر میبینه ن واقعا داری نادیده میگیری میاد پیشت
< هعی پس من چی؟>
ریگولوس: فک میکنه باهاش قهری واسه همین با ی دسته گل و شکلات میادپیشت و اونارو بت میده
< نمیدونم چیکار کردم ولی ببخشید خب؟>
متیو: از پشت بغلت میکنه
< تا آشتی نکنی ولت نمیکنم>
ا/ت: ولی من ک قهر نیستم
متیو: حالا هر چی
و سفت تر بعلت میکنه
تئو: با خشم نگات میکنه و وقتی ت میری ت اتاق ی بسته سیگارو تموم میکنه و ت از روی سلفه هاش میفهمی و وقتی بیای بیرون موهاتو میده پشت گوشت و میگه: منو ک یادت نرفته؟ البته یاد آوری کردنم کاری نداره
لورنزو: ی دسته گل مشکی با ی گل سفید برات مباره همراه ی نامه رو تختت میزاره وقتی میری ت اتاقت و میبینیش نامه رو میخونی
نامه:
من تورو اینجوری میبینم ...♡
(ینی ت گل سفیدی همه مشکی)
دریکو: محکم بغلت میکنه و ی سیب سبزه میده بت
<خوشم نمیاد قهر کنی مار کوچولوم>
و سرشو ت گردنت فرو میکنه
حمایت فرند؟
۲۱.۳k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.