زندگی مخفی پارت شصت و شش
#زندگی_مخفی
پارت ۶۶
... داخل ماشین....
تهیونگ:الان کجا بریم
پیش بقیه ی اعضا
جونگکوک:آره....
یجی با صدای گرفته ای که نشون میده داره بغضشو کنترل میکنه شروع کرد به حرف زدن:بریم خونه ما
لیا و چریونگ امشب پیش چیکیتا و آسا و هارام هستن
پس خونه خالیه
میتونید راحت باشید
جونگکوک:بهتره بریم پیش بقیه اعضا تا اونا هم بدونن و آماده باشن
بعداً به لیا و چریونگ هم میگیم
ا امشبم منو هوسوک باید روی تراسه کار کنیم و بفهمیم که چطوری میتونیم کاری کنیم که کسایی که تراشه گذاری شدن رو سریعتر درمان کنیم
جیمین:ب....بچه...ها....ب...ب..ببخشید..... تقصیر منه..... متاسفم....
یونگی: جیمین هیچکدوم از اینا تقصیر تو نیست اوکی
یجی: بچهها میشه من برگردم خونه
سختمه بخوام تو جمعیت باشم بدون ریوجین
شاید فکر کنید عشق ما شاید الکی بود یا چه میدونم از این دوست دختر بازی مسخره ولی من واقعاً عاشقشم خیلی سختمه
میشه میشه برم پیشش مهم نیست تراشه گذاری بشم
و بعد زد زیر گریه
خودشو توی آغوش تهیونگ انداخت
تهیونگ هم بغلش کرد و آروم نازش کرد
تهیونگ:درکت میکنم یجی
گریه نکن اگه ریوجین اینجا بود دلش میخواست گریه کنی
یجی:من من نمیام
تهیونگ:یجی جان حرف نزن میای اوکی
.................
آسا:خب بچه ها من قراره برم نیویورک
لیا:چیی
آسا:من من نمیتونم اینجا بمونم چون یاد آور تمام خاطراتمه
چیکیتا:الان تو بری اهیون هم که رفته فقط منو رامی (هارام) میمونیم
هارام:آسا یه پسر اینقدر ارزش داره
آسا:بچه ها من تصمیمم رو گرفتم باید برم
برای امشب پرواز دارم
چریونگ و لیا میشه منو برسونید
لیا:اوکی
..... داخل ماشین.....
آسا:منو برسونید خونه بلک پینک
لیا:چی
آسا:همین که شنیدی
من همه چیز رو میدونم و خب بهتره که از اتفاق امشب هیچی به چیکیتا و هارام نگید
من دارم میرم جای جونگکوک
به وایت دراگون بگید
که بلک پینک بر میگرده
لیا:اونا همین الآنم برگشتن
.............
(پشت تلفن
+یونا
-چریونگ)
+سلام عزیزم
-یونا
آسا داره میره جای جونگکوک
و الان هم گفت که همه چیز رو میدونه
+چی آسا میدونه از کی
-از همون موقع که اهیون رفت
+ای وای
-خب من برم فعلا
+هی چریونگ فردا بیاید اینجا باید با تو و لیا حرف بزنیم
-باسه فعلا
................
پارت ۶۶
... داخل ماشین....
تهیونگ:الان کجا بریم
پیش بقیه ی اعضا
جونگکوک:آره....
یجی با صدای گرفته ای که نشون میده داره بغضشو کنترل میکنه شروع کرد به حرف زدن:بریم خونه ما
لیا و چریونگ امشب پیش چیکیتا و آسا و هارام هستن
پس خونه خالیه
میتونید راحت باشید
جونگکوک:بهتره بریم پیش بقیه اعضا تا اونا هم بدونن و آماده باشن
بعداً به لیا و چریونگ هم میگیم
ا امشبم منو هوسوک باید روی تراسه کار کنیم و بفهمیم که چطوری میتونیم کاری کنیم که کسایی که تراشه گذاری شدن رو سریعتر درمان کنیم
جیمین:ب....بچه...ها....ب...ب..ببخشید..... تقصیر منه..... متاسفم....
یونگی: جیمین هیچکدوم از اینا تقصیر تو نیست اوکی
یجی: بچهها میشه من برگردم خونه
سختمه بخوام تو جمعیت باشم بدون ریوجین
شاید فکر کنید عشق ما شاید الکی بود یا چه میدونم از این دوست دختر بازی مسخره ولی من واقعاً عاشقشم خیلی سختمه
میشه میشه برم پیشش مهم نیست تراشه گذاری بشم
و بعد زد زیر گریه
خودشو توی آغوش تهیونگ انداخت
تهیونگ هم بغلش کرد و آروم نازش کرد
تهیونگ:درکت میکنم یجی
گریه نکن اگه ریوجین اینجا بود دلش میخواست گریه کنی
یجی:من من نمیام
تهیونگ:یجی جان حرف نزن میای اوکی
.................
آسا:خب بچه ها من قراره برم نیویورک
لیا:چیی
آسا:من من نمیتونم اینجا بمونم چون یاد آور تمام خاطراتمه
چیکیتا:الان تو بری اهیون هم که رفته فقط منو رامی (هارام) میمونیم
هارام:آسا یه پسر اینقدر ارزش داره
آسا:بچه ها من تصمیمم رو گرفتم باید برم
برای امشب پرواز دارم
چریونگ و لیا میشه منو برسونید
لیا:اوکی
..... داخل ماشین.....
آسا:منو برسونید خونه بلک پینک
لیا:چی
آسا:همین که شنیدی
من همه چیز رو میدونم و خب بهتره که از اتفاق امشب هیچی به چیکیتا و هارام نگید
من دارم میرم جای جونگکوک
به وایت دراگون بگید
که بلک پینک بر میگرده
لیا:اونا همین الآنم برگشتن
.............
(پشت تلفن
+یونا
-چریونگ)
+سلام عزیزم
-یونا
آسا داره میره جای جونگکوک
و الان هم گفت که همه چیز رو میدونه
+چی آسا میدونه از کی
-از همون موقع که اهیون رفت
+ای وای
-خب من برم فعلا
+هی چریونگ فردا بیاید اینجا باید با تو و لیا حرف بزنیم
-باسه فعلا
................
۳.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.