p:7
p:7
اجوما داشت ماساژ میداد که در اتاق بازشد جونگکوک امد تو
_تو اینجا چیکار میکنی
^ارباب ببخشید خانم دلشون درد میکرد گفتم ماساژ بدم
_نیازی نیست برو بیرون
^چ. شم
اجوما از اتاق رفت بیرون
_چه مرگته
=دلم درد میکنه
_به دیکم خودتو به موش مردگی نزن گمشو از تخت پایین میخوام بخوابم
=من کجا بخوابم پس
_رو مبل زمین
=خیلی بی رحمی
_برو خداتو شکر کن تا الان زنده ای اگه بی رحم بودم الان زیر گور بودی گمشو پایین
از روتخت بلند شدم اون خیلی بی رحمه
رفتم رو مبل دراز کشیدم بدون پتویی فقط یه بالشت بود سرمو گذاشتم رو بالشت چشمام بستم اگه میخوابیدم شاید از دل دردیم کم میشد...
از زبان ا.ت)
پرش زمان شب)
شب شده بود مامانم خوابیده بود منو سوجون بزور تو یه اتاق فرستاده بود طوجون رو تخت دراز کشیده بود منم رو صندلی نشسته بودم که از پنجره بیرون نگا کردم کلی ستاره بود من از بچگی عاشق ستاره بودم
+هعی سوجون
✓چیه
+موافقی بریم بالا پشت بوم
✓برای چی
+ستاره هارو تماشا کنیم ستاره دوست داری
✓عاشقشونم بزن بریم
+بریم
با سوجون اروم از اتاق رفتیم بیرون رفتیم رو بالا پشت بوم
✓ستاره ها همیشه بهم ارامش میدن
+به منم میدن
نشستیم داشتیم ستاره هارو تماشا میکردیم
✓ستاره ها برام خاطره هامو زنده میکنن
+چه خاطراتی
✓وقتی بچه بودم عاشق ستاره بودم مامانم عاشق ستاره ها بود همیشه میرفتیم بالا پشت بوم ستاره هارو نگاه میکردیم مامانم همیشه میگفت ستاره ها کسی که خیلی دوسش داریم مرده و اون تبدیل شده به ستاره اگه دلمون براش تنگ بشه باهاش صحبت کنیم
وقتی ۱۰سالم شد از مدرسه با خوشحالی برگشتم خونه دوست داشتم مامانم بغل کنم مثل همیشه ولی وقتی در باز کردم جسد مامان بابامو رو زمین دیدم داشتم گریه میکردم همسایه ها زنگ زدن پلیس آمبولانس
جسد مامان بابام بردن هیچ کدوم از فامیلا منو نخواستن منو بردن پرورشگاه خیلی گریه کردم اونجا خیلی سخت بود بچهارو مجبور میکردن ساعت ۹شب بخوابن ولی من بیدار موندم کلی ستاره تو آسمون بود به یاد حرف مامان یه لبخند زدم ولی گریم بند نمیومد
+ سوجون من متاسفم نبای....
✓ا.ت معذرت خواهی نکن من دوست داشتم همیشه با یکی درد دل کنم
+:)
✓مادر زنم یوقت پا نشده ببینه ما نیستیم بترسه
+یا سوجون
✓شوخی کردم (خنده)
+(خنده)
+سوجون بریم بخوابیم فردا باید بریم عمارت
✓راست میگی بریم داخل
با سوجون رفتیم داخل خونه سوجون رفت رو مبل خوابید منم رو تخت خوابیدم .......
شرط
لایک ۶۵
کامنت ۱۰۰
اجوما داشت ماساژ میداد که در اتاق بازشد جونگکوک امد تو
_تو اینجا چیکار میکنی
^ارباب ببخشید خانم دلشون درد میکرد گفتم ماساژ بدم
_نیازی نیست برو بیرون
^چ. شم
اجوما از اتاق رفت بیرون
_چه مرگته
=دلم درد میکنه
_به دیکم خودتو به موش مردگی نزن گمشو از تخت پایین میخوام بخوابم
=من کجا بخوابم پس
_رو مبل زمین
=خیلی بی رحمی
_برو خداتو شکر کن تا الان زنده ای اگه بی رحم بودم الان زیر گور بودی گمشو پایین
از روتخت بلند شدم اون خیلی بی رحمه
رفتم رو مبل دراز کشیدم بدون پتویی فقط یه بالشت بود سرمو گذاشتم رو بالشت چشمام بستم اگه میخوابیدم شاید از دل دردیم کم میشد...
از زبان ا.ت)
پرش زمان شب)
شب شده بود مامانم خوابیده بود منو سوجون بزور تو یه اتاق فرستاده بود طوجون رو تخت دراز کشیده بود منم رو صندلی نشسته بودم که از پنجره بیرون نگا کردم کلی ستاره بود من از بچگی عاشق ستاره بودم
+هعی سوجون
✓چیه
+موافقی بریم بالا پشت بوم
✓برای چی
+ستاره هارو تماشا کنیم ستاره دوست داری
✓عاشقشونم بزن بریم
+بریم
با سوجون اروم از اتاق رفتیم بیرون رفتیم رو بالا پشت بوم
✓ستاره ها همیشه بهم ارامش میدن
+به منم میدن
نشستیم داشتیم ستاره هارو تماشا میکردیم
✓ستاره ها برام خاطره هامو زنده میکنن
+چه خاطراتی
✓وقتی بچه بودم عاشق ستاره بودم مامانم عاشق ستاره ها بود همیشه میرفتیم بالا پشت بوم ستاره هارو نگاه میکردیم مامانم همیشه میگفت ستاره ها کسی که خیلی دوسش داریم مرده و اون تبدیل شده به ستاره اگه دلمون براش تنگ بشه باهاش صحبت کنیم
وقتی ۱۰سالم شد از مدرسه با خوشحالی برگشتم خونه دوست داشتم مامانم بغل کنم مثل همیشه ولی وقتی در باز کردم جسد مامان بابامو رو زمین دیدم داشتم گریه میکردم همسایه ها زنگ زدن پلیس آمبولانس
جسد مامان بابام بردن هیچ کدوم از فامیلا منو نخواستن منو بردن پرورشگاه خیلی گریه کردم اونجا خیلی سخت بود بچهارو مجبور میکردن ساعت ۹شب بخوابن ولی من بیدار موندم کلی ستاره تو آسمون بود به یاد حرف مامان یه لبخند زدم ولی گریم بند نمیومد
+ سوجون من متاسفم نبای....
✓ا.ت معذرت خواهی نکن من دوست داشتم همیشه با یکی درد دل کنم
+:)
✓مادر زنم یوقت پا نشده ببینه ما نیستیم بترسه
+یا سوجون
✓شوخی کردم (خنده)
+(خنده)
+سوجون بریم بخوابیم فردا باید بریم عمارت
✓راست میگی بریم داخل
با سوجون رفتیم داخل خونه سوجون رفت رو مبل خوابید منم رو تخت خوابیدم .......
شرط
لایک ۶۵
کامنت ۱۰۰
۱۱.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.