مافیا افتر
مافیا افتر
P6
لیا:اسحله رو گرفتم سمت یانا و خشابش رو کشیدم
یانا:لیالطفا گذشته گذشته(گریه والتماس
کوک:لیا نکن
لیا:کوک دهنتو ببند چه تو چه تهیونگ کافیه یکیتون بیاید جلو توی سرش شلیک میکنم
کوک:تهیونگ لیا کارش رو بلده پسر اون فقط بره هارو از بازی حذف میکنه
تهیونگ:اوم باشه(پوزخند به یانا
یانا:اپا..ک..کمک ..م کن
تخیونگ:لیا بانو دستور دادند(لم داد رو وبل و با پز خند و لیوان ابجو به لیا و یانا نگاه کردن
لیا:چاقالا چاقالا نیستن مثل مابالا (اسلحه رو نزدیک یانا کرد
یانا:ن....نه(گریه
لیا:هه چاقالا چاقالا نیستی مثل مابالا ارباب بزار رگ باری بکوبم به کل هیکلش
تهیونگ:نمیدونم بیب هرکار میکنی بکن(هفت تیرش رو برای لیا پرت کرد
لیا:چشم ارباب
یانا:ه..هم دستین عوضی لیا عوضی
لیا:ترو تو یه دقیق جوییدم کوچولو
یانا:عوضی(گریه
لیا:ببند اون نیشتو
کوک:بیب تمومش کن تهملش رو ندارم(لیوان اب جو رو سر کشید
لیا:چشم ارباب
تهیونگ:اره بیب تمومش کن(و اینم لیوان اب جورو سر کشید
لیا:روم رو روبه یانا برگرداندم
یانا:ن...نه ن...نمیوتی..ت..توانا..یشو ن.نداری
لیا:من ولت نمیکنم ترو یه دقیقه میجوم اصلا لفظ لازم نیس
یانا:متاس..فم(گریه
.لیا:اواو فکردی دلم میسوزه نه نه یه گرگ دلش برای یه بره نمیسوزه(شلیک کرد توی سر یانا
لیا:فیلیکسسسس(داد
فیلیکس:جانم ارباب
لیا:کفن این عوضی رو ببر یه جا خاک کن
فیلیکس:چشم
لیا:رفتم توی اتاقم که ارباب تهیونگ اومد توی اتاق کوبیدم به دیوار و.....
فالور:۲۰۸
P6
لیا:اسحله رو گرفتم سمت یانا و خشابش رو کشیدم
یانا:لیالطفا گذشته گذشته(گریه والتماس
کوک:لیا نکن
لیا:کوک دهنتو ببند چه تو چه تهیونگ کافیه یکیتون بیاید جلو توی سرش شلیک میکنم
کوک:تهیونگ لیا کارش رو بلده پسر اون فقط بره هارو از بازی حذف میکنه
تهیونگ:اوم باشه(پوزخند به یانا
یانا:اپا..ک..کمک ..م کن
تخیونگ:لیا بانو دستور دادند(لم داد رو وبل و با پز خند و لیوان ابجو به لیا و یانا نگاه کردن
لیا:چاقالا چاقالا نیستن مثل مابالا (اسلحه رو نزدیک یانا کرد
یانا:ن....نه(گریه
لیا:هه چاقالا چاقالا نیستی مثل مابالا ارباب بزار رگ باری بکوبم به کل هیکلش
تهیونگ:نمیدونم بیب هرکار میکنی بکن(هفت تیرش رو برای لیا پرت کرد
لیا:چشم ارباب
یانا:ه..هم دستین عوضی لیا عوضی
لیا:ترو تو یه دقیق جوییدم کوچولو
یانا:عوضی(گریه
لیا:ببند اون نیشتو
کوک:بیب تمومش کن تهملش رو ندارم(لیوان اب جو رو سر کشید
لیا:چشم ارباب
تهیونگ:اره بیب تمومش کن(و اینم لیوان اب جورو سر کشید
لیا:روم رو روبه یانا برگرداندم
یانا:ن...نه ن...نمیوتی..ت..توانا..یشو ن.نداری
لیا:من ولت نمیکنم ترو یه دقیقه میجوم اصلا لفظ لازم نیس
یانا:متاس..فم(گریه
.لیا:اواو فکردی دلم میسوزه نه نه یه گرگ دلش برای یه بره نمیسوزه(شلیک کرد توی سر یانا
لیا:فیلیکسسسس(داد
فیلیکس:جانم ارباب
لیا:کفن این عوضی رو ببر یه جا خاک کن
فیلیکس:چشم
لیا:رفتم توی اتاقم که ارباب تهیونگ اومد توی اتاق کوبیدم به دیوار و.....
فالور:۲۰۸
۶.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.