سناریو
(درخواستی)
وقتی دارید دعوا میکنید که گلدون رو تو سرت میکوبن
☆☆☆
نامجون:ا.ت؟...عزیزم...عزیزم حالت خوبه؟(تو رو تو بغلش میگیره)
من متاسفم! لطفا پاشو! ا.ت! ا.ت...
▪︎▪︎▪︎
جین:(از کاری که کرده شک میشه)ا..ا.ت؟تقصیر منه اصلا باشه؟ بلند شو لطفا...چیکار کردی احمق...
▪︎▪︎▪︎
شوگا:(تو میگیره تو بغلش و سرتو به سینش فشار میده) گفتم که عصبیم نکن...من نمیخوام بهت آسیب بزنم...بیا تمومش کنیم...هوم؟
▪︎▪︎▪︎
جیهوپ:(از فشار عصبی زیادی روش بود و با دیدن خونی که از سرت جاری شد...حالش بد میشه و میزنه زیر گریه) ب.ببخشید عزیزم...قرار نبود اینطور شه..
▪︎▪︎▪︎
جیمین:لعنت بهت پارک جیمین! لعنت بهت!( میاد طرفت) حالت خوبه عزیزم؟ متاسفم...کنترلمو از دست دادم
▪︎▪︎▪︎
تهیونگ:(سریع جعبهی کمکای اولیه رو میاره و سعی میکنه زخمی ببنده) خیلی درد داره؟..ببخشید خب؟ میدونم زیاده روی کردم! اما تقصیر خودت بود که انقدر عصبیم کردی!
▪︎▪︎▪︎
جونگ کوک:ا.ت؟ا.ت خوبی؟(میبینه سرت خون ریزی داره) فاک! بزار ببینم... چیزی نیست... بهتره تمومش کنیم عزیزم...
▪︎▪︎▪︎
وقتی دارید دعوا میکنید که گلدون رو تو سرت میکوبن
☆☆☆
نامجون:ا.ت؟...عزیزم...عزیزم حالت خوبه؟(تو رو تو بغلش میگیره)
من متاسفم! لطفا پاشو! ا.ت! ا.ت...
▪︎▪︎▪︎
جین:(از کاری که کرده شک میشه)ا..ا.ت؟تقصیر منه اصلا باشه؟ بلند شو لطفا...چیکار کردی احمق...
▪︎▪︎▪︎
شوگا:(تو میگیره تو بغلش و سرتو به سینش فشار میده) گفتم که عصبیم نکن...من نمیخوام بهت آسیب بزنم...بیا تمومش کنیم...هوم؟
▪︎▪︎▪︎
جیهوپ:(از فشار عصبی زیادی روش بود و با دیدن خونی که از سرت جاری شد...حالش بد میشه و میزنه زیر گریه) ب.ببخشید عزیزم...قرار نبود اینطور شه..
▪︎▪︎▪︎
جیمین:لعنت بهت پارک جیمین! لعنت بهت!( میاد طرفت) حالت خوبه عزیزم؟ متاسفم...کنترلمو از دست دادم
▪︎▪︎▪︎
تهیونگ:(سریع جعبهی کمکای اولیه رو میاره و سعی میکنه زخمی ببنده) خیلی درد داره؟..ببخشید خب؟ میدونم زیاده روی کردم! اما تقصیر خودت بود که انقدر عصبیم کردی!
▪︎▪︎▪︎
جونگ کوک:ا.ت؟ا.ت خوبی؟(میبینه سرت خون ریزی داره) فاک! بزار ببینم... چیزی نیست... بهتره تمومش کنیم عزیزم...
▪︎▪︎▪︎
۶۷.۵k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.