زنه بابای یه پسر همسن خودم شدم(6)part
سردم بودم از پله های استخر اومدم بالا همونطور که خودمو بغل کرده بودم رفتم داخل
€خدای من خانم چرا خیس شدید
همونطور که میلرزیدم گفتم
_یه حوله بده
€چشم
حوله رو گرفتم و یکم موهامو خشک کردم و رفتم بالا که با آقای پارک مواجه شدم
=اوه عزیزم چرا خیسی
_داشتم راه میرفتم لیز خوردم افتادم تو استخر
=میگم برات قهوه گرم بیارن
_ممنون
سریع خودمو به اتاقم رسوندم خودمو خشک کردم و لباسامو عوض کردم
با صدای در دست از کار کشیدم
_بفرمایید
€بفرمایید خانم قهوتون
همونطور که جلوی میز آرایشم نشسته بودمو با حوله موهامو خشک میکردم گفتم
_ممنونم بزارش روی عسلی
€چشم
یکم سشوار کشیدم
بلند شدم و روی تختم نشستم قرار بود نیمه شب راه بیفتیم بریم آلمان
قهوه ام رو خوردم و توی جام
غلت خوردم تا خوابم برد
خدمتکار ویو
خواستم برم فنجون قهوه رو از اتاق خانم بردارم وقتی وارد اتاق شدم متوجه شدم خانم عرق کردن رفتم و دستمو روی پیشونیش گذاشتم خدای من چقدر داغ بود
€آقا آقا خانم دارن توی تب میسوزن
جیمین ویو
متوجه جیغ و داد یکی شدم که دیدم خدمتکار با پدرم به سمت اتاق کاتلین میرن
با تعجب نگاه میکردم دوست داشتم بدونم قضیه چیه
رفتم سمت اتاق متوجه شدم خدمتکار ها دارن پچ پچ میکنن که کاتلین تب کرده
کاتلین ویو
با صدایی بزور چشمامو باز کردم جون نداشتم نمیتونستم تکون بخورم
آقای پارک صدام میکرد کنارش فردی نا آشنا دیدم
=خوبه که بهوش اومدی ایشون آقای لی هیونمین هستن اومدن معاینت کنن
وقتی تموم شد و رفتن چشمامو بستم انگار چند سال نخوابیدم
چشمام تازه گرم شده بود که صدایی مانع شد
=کاتلین عزیزم مثل اینکه تو نمیتونی با من به این سفر بیای منم نمیتونم لغوش کنم حدودا دوهفته نیستم به خدمتکارا و بادیگاردا سپردم حواسشون بهت باشه
با سرم تایید کردم و سیاهی مطلق
چشمامو باز کردم ساعت ۵ بامداد بود حالم بهتر بود ولی هنوز گیج بودم
از جام بلند شدم سرم گیج میرفت از در رفتم بیرون که یهو سرم گیج رفتو به سمت کج رفتم خوردم به دری و وارد اتاقی شدم
و دیگه هیچی نفهمیدم
شرطام برای پارت بعد
۴۰ لایک
هم این پارت هم پارت قبل ۴۰ لایک داشته باشن پارت بعدو بزارم
#جونگ_کوک #تهیونگ #جیمین #جی_هوپ #یونگی #شوگا #جین #سوکجین #نامجون #رپ_مانستر #بی_تی_اس #جنی #لیسا #رزی #جیسو #بلک_پینک #فیک #رمان #اسمات #تک_پارتی
€خدای من خانم چرا خیس شدید
همونطور که میلرزیدم گفتم
_یه حوله بده
€چشم
حوله رو گرفتم و یکم موهامو خشک کردم و رفتم بالا که با آقای پارک مواجه شدم
=اوه عزیزم چرا خیسی
_داشتم راه میرفتم لیز خوردم افتادم تو استخر
=میگم برات قهوه گرم بیارن
_ممنون
سریع خودمو به اتاقم رسوندم خودمو خشک کردم و لباسامو عوض کردم
با صدای در دست از کار کشیدم
_بفرمایید
€بفرمایید خانم قهوتون
همونطور که جلوی میز آرایشم نشسته بودمو با حوله موهامو خشک میکردم گفتم
_ممنونم بزارش روی عسلی
€چشم
یکم سشوار کشیدم
بلند شدم و روی تختم نشستم قرار بود نیمه شب راه بیفتیم بریم آلمان
قهوه ام رو خوردم و توی جام
غلت خوردم تا خوابم برد
خدمتکار ویو
خواستم برم فنجون قهوه رو از اتاق خانم بردارم وقتی وارد اتاق شدم متوجه شدم خانم عرق کردن رفتم و دستمو روی پیشونیش گذاشتم خدای من چقدر داغ بود
€آقا آقا خانم دارن توی تب میسوزن
جیمین ویو
متوجه جیغ و داد یکی شدم که دیدم خدمتکار با پدرم به سمت اتاق کاتلین میرن
با تعجب نگاه میکردم دوست داشتم بدونم قضیه چیه
رفتم سمت اتاق متوجه شدم خدمتکار ها دارن پچ پچ میکنن که کاتلین تب کرده
کاتلین ویو
با صدایی بزور چشمامو باز کردم جون نداشتم نمیتونستم تکون بخورم
آقای پارک صدام میکرد کنارش فردی نا آشنا دیدم
=خوبه که بهوش اومدی ایشون آقای لی هیونمین هستن اومدن معاینت کنن
وقتی تموم شد و رفتن چشمامو بستم انگار چند سال نخوابیدم
چشمام تازه گرم شده بود که صدایی مانع شد
=کاتلین عزیزم مثل اینکه تو نمیتونی با من به این سفر بیای منم نمیتونم لغوش کنم حدودا دوهفته نیستم به خدمتکارا و بادیگاردا سپردم حواسشون بهت باشه
با سرم تایید کردم و سیاهی مطلق
چشمامو باز کردم ساعت ۵ بامداد بود حالم بهتر بود ولی هنوز گیج بودم
از جام بلند شدم سرم گیج میرفت از در رفتم بیرون که یهو سرم گیج رفتو به سمت کج رفتم خوردم به دری و وارد اتاقی شدم
و دیگه هیچی نفهمیدم
شرطام برای پارت بعد
۴۰ لایک
هم این پارت هم پارت قبل ۴۰ لایک داشته باشن پارت بعدو بزارم
#جونگ_کوک #تهیونگ #جیمین #جی_هوپ #یونگی #شوگا #جین #سوکجین #نامجون #رپ_مانستر #بی_تی_اس #جنی #لیسا #رزی #جیسو #بلک_پینک #فیک #رمان #اسمات #تک_پارتی
۳۹.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.